۱۳۹۷ مرداد ۲۶, جمعه

اشکالات، آیه صلب و الترائب

مجید نواندیش : کسانی که حداقل یکبار ترجمه قران را خوانده باشند، احتمالا سوالات و اشکالات مختلفی درباره متن قران برایشان پیش آمده است. امروزه اشکالات و نقدهای مختلف و متعددی به قران وارد می شود و منتقدان اسلام، قران را تنها یک متن تاریخی و دارای اشتباهات علمی مختلف می دانند. در عوض هم مسلمانان و مفسران تفسیر و جواب های مختلفی در برابر اشکالات وارد شده بیان داشته اند و حتی گروهی قران را دارای معجزات علمی مختلف نیز می دانند. یکی از این اشکالات وارد شده مربوط به آیه صلب و ترائب می باشد.

سوره طارق آیات پنجم تا هشتم:
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿۶ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿۷ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿۸
پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است؟(5) از آب جهنده ای خلق شده،(6) [که] از صُلب مرد و میان استخوانهای سینه زن بیرون می آید.(7) در حقیقت،او[=خدا] بر بازگردانیدن وی به خوبی تواناست.(8)

آیات مربوط به بیان صلب و ترائب در قران بعنوان یکی از نقدها و اشکالاتی که به قران وارد می شود معروف می باشد. آقای افشین احمدپور در چهار مقاله [1][2][3][4] تقریبا تمامی تفاسیر و توجیهات مطرح شده برای پاسخگویی به اشکالات وارد شده را ذکر کرده است و خود نیز تفسیری و نظری قابل تامل و قابل توجه بر آنها افزوده است. مطالعه این مقالات برای آشنایی با اشکال و پاسخ های ذکر شده به اشکال ذکر شده مناسب می باشد.  اما من با وجود مطالعه این مقالات، سعی کردم بررسی های بیشتری نیز انجام دهم. در آیه 72 سوره اعراف آمده است:
آیه 72 سوره اعراف:وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِن بَنى ءَادَمَ مِن ظهُورِهِمْ ذُرِّيَّتهُمْ وَ أَشهَدَهُمْ عَلى أَنفُسِهِمْ أَ لَست بِرَبِّكُمْقَال ُوا بَلىشهِدْنَاأَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّا كنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِينَ
به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم ، ذريه آنها را  برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت ( و فرمود : ) آيا من پروردگار شما نيستم ؟ ! گفتند آرى ، گواهى مى‏دهيم ( چرا چنين كرد ؟ ) براى اينكه در روز رستاخيز نگوئيد ما از اين غافل بوديم ( و از پيمان فطرى توحيد و خداشناسى بى‏خبر  .

در این آیه بجای واژه صلب از واژه ظهر به معنای پشت استفاده شده است. اما صلب هم در آیه صلب و ترائب به معنای پشت می باشد. همچنین به نمونه هایی از نهج البلاغه نیز برخوردم:
ترجمه خطبه 60: خبر از تداوم تفکّر انحرافی خوارج
)در پایان جنگ با خوارج، در سال 38 هجری شخصی گفت: ای امیرامؤمنین! خوارج همه نابود شدند. فرمود:(نه، سوگند به خدا هرگز! آنها نطفه هایی در پشت پدران و رَحِمِ مادران، وجود خواهند داشت، هر گاه كه شاخی از آنان سر برآورد، قطع می گردد، تا اینكه آخرینشان به راهزنی و دزدی تن در می دهند.

ترجمه خطبه ۸۹
اى بندگان خدا عبرت گیرید، و همواره به یاد زندگانى پدران و برادران خود در جاهلیّت باشید، که از این جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى‏گردند. به جان خودم سوگند پیمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بین شما و آنها بسته نشده است، و هنوز روزگار زیادى نگذشته، و از آن روزگارانى که در پشت پدران خود بودید زیاد دور نیست. به خدا سوگند، پیامبر اسلام صلّى اللّه  علیه و آله و سلّم چیزى به آنها گوشزد نکرد جز آن که من همان را به شما مى‏گویم، شنوایى امروز شما از شنوایى آنها کمتر نیست، همان چشم‏ها و قلب‏هایى که به پدرانتان دادند به شما نیز بخشیدند.

اما حدیث در بیان علت حرام شدن خوردن مایع نخاع که اسمش را مغز حرام گذاشته اند:حضرت فرمودند: زیرا نخاع یا مغز حرام، محل آب جهنده (منی) (مایع معلومه که نجس بوده) بوده که در هر مذکر و مؤنثی می باشد، و نخاع رشته مغزی است طولانی که در مهره های پشت کشیده شده است[5].

در این حدیث به خوبی باور غلط اما معقول قدیمی ها آورده شده است. قدیمی ها تصور می کردند که نطفه که بسیار ارزشمند حساب می شود در پشت انسان در مایع نخاعی وجود دارد که یک تصور معقولی هم برای قدیمی ها محسوب می شود.همچنین در این زمینه روایاتی وجود دارد که آقای احمدپور هم آورده است. از جمله می توان به دو روایت زیر اشاره کرد:

روایت نخست: (یخرج من بین الصّلب و الترائب) قال الصلب الرّجل و الترائب المرأة و هی صدرها.(قمّی،1387ق،ج415:22)
روایت دوم: (ثمّ لقطعنا منه الوتین) قال عِرق فی الظّهر یکون منه الولد. (قمّی،1387ق،ج385:2)

امام سجاد (ع) در خطبه 32 صحیفه سجادیه می فرماید:
اللهم و انت حدرتنی ماء مهینا من صلب متضائق العظام، حرج المسالک الی رحم ضیقه سترتها بالحجب، تصرفنی حالا عن حالحتی انتهیت بی الی تمام الصوره و اثبت فی الجوارح کما نعت فی کتابک: نطفه ثم علقه ثم مضغه ثم عظما ثم کسوت العظام لحما ثم انشاتنی خلقا آخر کما شئت؛

یعنی الهی تو مرا به صورت آبی کم ارزش از پشتی که استخوانهایش درهم فشرده و راههایش بس تنگ است، به تنگنای رحم که آن را به پرده ها  پوشیده ای سرازیر کردی، در حالی که مرا از مرحلهای به مرحله دیگر گرداندی تا وقتی که به کمال صورت  رساندی و اعضاء را در پیکر من برقرار نمودی، همانگونه که در کتابت وصف فرمودی: نطفه، سپس علقه، آنگاه مضغه، سپس استخوان بندی و بعد استخوانها را به گوشت پوشاندی و آنگاه مرا بدانگونه که خواستی به مرحلهای دیگر از آفرینش درآوردی.

ما از پدران و نیاکان خود به کرات شنیده ایم که می گفتند تو از پشت من هستی. اصطلاح قدیمی پدربزرگ های و مادربزرگ های ما معروف است که به فرزندانشان می گویند تو از پشت ما هستی. این عبارت شاید ناشی از این بود که در گذشته فکر می کرده اند نطفه و منی از پشت انسان مایع نخاع می آید. اسم آن را مغز حرام گذاشته اند و خوردن آن را حرام کرده اند.

معنای غالب صلب، تمام استخوان های پشت (کل ستون فقرات) دانسته اند. در برخی تفسیرها استخوان لگن هم شامل می شود. ترائب معنای غالب قفسه سینه می باشد. اما معنای آن را در میان استخوان های محکم عانه و خاصره (همان استخوان شرمگاهی) و مهره های زیرین کمری هم معنی کرده اند[6]. یک معنای دیگر گفته اند که صلب اشاره به پشت مرد و ترائب اشاره به سینه و قسمت جلوی بدن او دارد. بنابراین منظور، نطفه مرد است که  از میان پشت و پسین انسان خارج می شود.

طبق گفته مرجع [6] بنظر بقراط و عقیلی خراسانی اسباب تولید منی و تکمیل فرایند باروری در قالب مسیر عروق غلاظ و یکسری از عروق بی نام به ویژه از طریق صلب و ترائب با مشارکت اعضای کل بدن صورت گرفته که این فرآیند در برخی از متون گذشته گزارش شده است. این مرجع می گوید از نظر بقراط، ابن سینا و ابن نفیس صلب مسیری جهت نزول منی نیز در نظر گرفته می شود. عقیلی خراسانی پزشک نامدار سده دوازدهم هجری نظریه بقراط را در قالب فرضیه پذیرفته شده در نظر پزشکان پیشین اینگونه بیان می کند:

ماده آن، به قول بقراط از دماغ نزول می نماید. به واسطه دو رگی که خلف اذنین {دو گوش} است و به نخاع می رسند و از نخاع به کلیتین {دو کلیه} و از کلیتین به انثیین {تخمها} می آیند و از هر عضو رییس و غیر رییس شعبه ای به این دو رگ پیوسته است که ماده منی که جزء فاضل از هر عضو است از آن شعبه به جانب آن دو رگ می آید و با خمیره منضم می گردد و ... پس در بیضه می آید و نضج و استحاله تام یافته و سفید غلیظ به لون محل می گرداند مانند شیر در پستان، زیرا که منی و شیر تا در اعضایند به رنگ خونند و چون در رگ های کیس و عروق پستان آمدند، سرخی آنها اندک کم گردد و چون به انثیین و پستان داخل شدند، سفید می گردند و ....

علم امروز ثابت کرده است که بر خلاف تصور عموم و معقول گذشتگان ما نطفه مرد از بیضه مرد و تخمک در تخمدان زن بوجود می آیدممکن است پاسخگویان به اخته سازی در زمان های گذشته اشاره کنند و بگویند گذشتگان هم می دانسته اند که نطفه در بیضه ایجاد می شود. در ویکیپدیا اخته سازی آمده است: اخته سازی بردگان در میان آشوریان و بابلیان و مصریان معمول بوده‌است، و یونانیان از آنان، و رومیان از یونانیان، و اروپائیان از رومیان این شیوه را آموختند. در دوران اسلامی نیز این کار در دربار خلفا و سلاطین رواج داشت. امین پسر هارون الرشید فرمان داد عده‌ای غلامان را بصورت زن و عده‌ای از کنیزان را بصورت مرد آرایش کنند. بنابراین اخته سازی در عربستان از هنگام درباره خلفا و سلاطین رواج پیدا کرده است و قبل از آن (علی الخصوص زمان پیامبر) کسی بلد نبوده است.

اگر در آیه هفت طارق (یخرج بین الصلب و الترائب) دقت کنیم، آیه یا به انسان بر می گردد یا به ماء دافق. استاد گمنامی معتقد بود که به انسان بر می گردد و منظور رحم زنان می باشد. گواه این اعتقاد وی آیه بعد ضمیر سوم شخص رجعه (انه علی رجعه لقادر) بود که آن نیز انسان برمی گردد. اما اگر به ماء دافق برگردد با توجه به اینکه عبارت یخرج (خارج می شود) را دارد نقش ترائب برای من مبهم است. علی الظاهر پیشینیان تصور می کرده اند از سینه زنان هم آبی خارج می شود که انسان حاصل امتزاج آن با منی مرد می باشد. ممکن است منظور این باشد. آقای افشین احمدپور هم در نهایت برای صلب معنای استخوان خاجی و برای ترائب استخوان شرمگاهی را در نظر گرفته است. و لذا ترجمه پیشنهادی وی برای آیه : از میان استخوان های خاجی یا چلیپایی و شرمگاهی برون آید. می باشد. ایشان معانی غالب صلب و ترائب را قبول نداشته و معانی جانبی را انتخاب کردیده است. البته چنین ترجمه ای تابحال توسط مترجمین در طول این 1400 سال استفاده نشده است. من مطمئن هستم که گذشتگان تصور می کرده اند منی از مایع نخاع یا عبور میکند و یا در آنجا قرار دارد. اما در مفهوم کامل آیه کمی شک دارم. شخصا معتقدم تا 70% می توان گفت که قران نظرات پیشینیان را ابراز داشته است. من تقریبا مطمئن هستم که قران حاوی اشتباهات علمی می باشد.

ملائکه از جانب پروردگار می گویند:
قران مطابق با اندیشه های بنده خدا محمد و باورهای وی و نیز اعتقادات آن روز مردم مکه، مدینه و عربستان نازل شده است. بخشی از آن پاسخ به ابهامات و سوالات محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم مطابق با باورهای وی بوده است. ما مطابق با باورهای آنها آیات را سرودیم. برای ما درست بودن یا نبودن باورهای آنها از نظر علمی مهم نبود. ما در حد عقول آنها پاسخ دادیم و آیات را نازل کردیم. 


ملائکه غیررسمی می گویند، در آن زمان، اسلام محدود به عربستان و مکه و مدینه بوده است. ضرورتی برای راستی آزمایی باورهای آنها وجود نداشت. می گویند عمده تلاش و توجه اشان معطوف پیروزی حق، مشکلات مسلمانان و توطئه ها بوده است. 


مراجع
[5]شیخ صدوق، علل الشرایع، ترجمه و تحقیق مرحوم ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، انتشارات مؤمنین، ۱۳۸۰، ج۲، ص۷۸۷٫


[6] journals.sbmu.ac.ir/mh/article/download/6686/8519

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر