۱۳۹۷ شهریور ۳۰, جمعه

رجعت(3)

سوره نمل آیه 83


علما و مفسیران شیعه آیه 83 سوره نمل را نشانه رجعت دانسته اند. تصور می کنم این آیات باید با آیات قبل و بعد مورد بررسی قرار گیرند:

ترجمه آیت الله مشکینی: 82 - و چون (در اواخر دنیا که مردم از آثار تکوینی جهان به دلالت عقل ، خدا را نپذیرفتند و ) وعده عذاب در حق آنها ثابت شد برای آنها جنبنده ای از زمین (به نحو اعجاز و برای اجبار مردم به پذیرش ) بیرون می آوریم که با اهل زمین سخن گوید زیرا مردم به آیات ما یقین پیدا نمی کنند. (اوصاف این جنبنده و زمان خروج و چگونگی بیرون آمدن و حقیقت کلام و نتیجه پس از آن ، از زبان شرع معلوم نشده است)
ترجمه فولادوند: 83) و آن روز که از هر امّتی ، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور می گردانیم ، پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند. 
84) تا چون [ همه کافران ] بیایند ، [ خدا ] می فرماید: «آیا نشانه های مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم ، بدانها احاطه نداشتید؟ آیا [ در طول حیات ] چه می کردید؟»
85) و به [ کیفر ] آنکه ستم کردند ، حکمِ [ عذاب ] بر آنان واجب گردد ، در نتیجه ایشان دَم برنیارند.

مفسران شیعه عمدتا با استناد به روایات گفته اند آیه 83، به تنهایی بر رجعت دلالت دارد. چون بر حشر گروهی اشاره دارد نه حشر همگانی. چندین روایت از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) ذکر شده است که این آیه موید رجعت می باشد[1]. در تفسیر قمی ‌آمده است که پدرم از ابن ابی عمیر، از حمّاد و از امام صادق (ع) روایت کرده که به من فرمود: مردم دربارة آیة ﴿یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً چه می‌‌گویند؟ گفتم: می‌‌گویند، این آیه دربارة قیامت است. فرمود: نه، این طور که آنان می‌‌گویند، نیست، بلکه دربارة رجعت است. مگر خدای تعالی در قیامت از هر امّتی فوجی را محشور می‌‌کند و بقیّة آن امّت‌ها را رها می‌‌کند؟! با اینکه خودش فرموده است: ﴿وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً: آنان را محشور کردیم و اَحَدی را از قلم نینداختیم»[2].

مشکل این تفسیر این می باشد که طبق تفاسیر، آیه 83 نمل بر سران کفر دلالت می کند که در مقاله پیشین امکان رجعت آنها رد گردید. تفسیر المیزان گفته است منظور حتما در اینجا حشر غیر از حشر قیامت است. چون حشر در روز قیامت اختصاص به افراد مکذب ندارد و می گوید این حشر حتما قبل از قیامت واقع خواهد شد[3].

اهل سنت آن را حشر خاصی دانسته اند که در آن ابتدا روسای گروه کافران در پیشگاه خداوند محشور می شوند و پس از آن پیروانشان به آنان ملحق می گردند. سید قطب می گوید: معنای آیه، این نیست که گروه خاصی محشور می شوند تا آیه به رجعت مربوط شود بلکه مقصود آیه آن است که جایگاه عذاب تکذیب کنندگان را بیشتر نشان دهد[1].

آلوسی، یکی از مفسّران اهل سنّت، اشکالی به استدلال آیة فوق بر رجعت نموده است و می‌‌گوید: «منظور از حشر، حشر برای عذاب است که بعد از آن حشر کلّی اتّفاق می‌‌افتد؛ یعنی حشر بعد از حشر، یک حشر کلّی برای همة خلایق و یک حشر نیز تنها برای کسانی که مورد خشم و عذاب الهی قرار می‌‌گیرند» [4]. پس آیه دلالتی بر رجعت ندارد و منظور آیه، حشر در روز قیامت است. علاّمه طباطبائی در پاسخ به او چنین می‌‌نویسد: «چنان‌چه منظور، حشر برای عذاب بود، لازم بود که این غایت ذکر شود؛ یعنی گفته شود «نحشر إلی العذاب» تا ابهام برطرف شود. از سوی دیگر، دو شاهد در خود آیات قبل و بعد وجود دارد و مؤیّد این است که حشر برای عذاب نیست و این واقعه قبل از قیامت است. یکی در صدر آیه که می‌‌فرماید: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ که مورد اتّفاق همة مفسّران است که وقوع قول از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک شیء غیر از آن شیء است و دیگر آنکه پس از سه آیه می‌‌فرماید: ﴿وَیَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ... و قضایای قیامت را از آنجا آغاز می‌‌کند[5].

شخصا دلایل علامه طباطبایی در آیات قبل و بعد را موجه نمی دانم. در آیه 82، دقیقا آیه قبل، از دابه الارض سخن گفته شده است که طبق روایات در اواخر دنیا بیرون آورده می شود و از نظر زمانی طبق روایات بعد ظهور و رجعت می باشد. همچنین دقیقا در آیه بعد، آیه 84، از سخن گفتن خداوند با آنان سخن گفته می شود در حالیکه در این دنیا خداوند قادر نیست با آنان سخن بگوید. شخصا تصور می کنم ابتدا مکذبان حشر می شوند و نگه داشته می شوند تا همه بقیه هم جمع گردند و سپس آنان مورد خطاب و مواخذه قرار می گیرند. تصور می کنم آیات به چنین چیزی اشاره می کند. در ترجمه فولادوند آمده است:

83 - و آن روز که از هر امّتی ، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور می گردانیم ، پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند
84 - تا چون [ همه کافران ] بیایند ، [ خدا ] می فرماید: آیا نشانه های مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم ، بدانها احاطه نداشتید؟ آیا [ در طول حیات ] چه می کردید؟

آیه 84 را استاد الهی قمشه ای ابتدایش را چنین ترجمه کرده است:
84 - تا آن گاه که همه باز آیند خدا به آنها بفرماید که آیا آیات مرا که به آن احاطه علمی نیافتید تکذیب کردید یا آنکه در مقام عمل ( با آن آیات ) چه می کردید؟ 

همچنین آیت الله مکارم و نیز آیت الله موسوی همدانی هر دو آن را چنین ترجمه کرده اند:
84 - تا زمانی که ( به پای حساب ) می آیند ، ( به آنان ) می گوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالی انجام می دادید؟

پروردگارت سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشید! آیه مذکور مربوط به موعد قیامت و نحوه حشر می باشد. در این آیات اشاره شده است که اول سران کفر و شرک محشور می شوند سپس مابقی. بعدا درباره حشر بیشتر سخن خواهیم گفت. تمام.

پروردگار سخن می گویند:
بدانید و آگاه باشید! ائمه اطهار علیهم السلام از روی برداشت و دانش شخصی خود درباره این آیات سخن گفته اند. اینطور نیست. تمام. والسلام علیهم.

حقیقت رجعت

در مقاله شناخت ارواح(2) [6] گفته شد که ارواح دارای اتصال می باشند و تناسخ قوی ترین اتصال شناخته شده بین روح یک انسان با روحی دیگر می باشد. بعد از مرگ ارواح جفت شده یکی می شوند و یکپارچه می شوند. آن روح یکپارچه در نهایت یک سرنوشت خواهد داشت. هر چند به حساب هر روح بطور جداگانه نیز رسیدگی می شود.

رجعت کلیات آن همچون عقیده یارسانان می باشد. تعبیر جامه که یارسانان استفاده می کنند، تعبیر زیبایی است. واقعیت این است که این بدن، این خود ما، صرفا لباسی هستیم برای روح. این لباس کهنه و پوسیده می شود. روح لباس دیگری می پوشد و به حرکت تکاملی خود ادامه می دهد. درک این مفهوم، درک این نکته، که این خودیت ما، خودمان برای روح صرفا فقط لباسی هستیم. این بدن دارای اصالت نمی باشد، توسط گذشتگان حتی پیامبران پیشین قابل درک نبوده است. بهمین دلیل به عمده آنان گفته نشده است. ارواح پس از طی طریق در برزخ و احتمالا در جامه های مختلف، هنگامی که اجل مسمی[6] فرا می رسد، بطور دایم وارد بهشت یا دوزخ می شوند. اجل مسمی با اجل تفاوت دارد. اجل قابل تغییر است اما اجل مسمی غیر قابل تغییر است و آن را طبق سوره معارج آیه 4، 50 هزار سال دانسته اند، پروردگار غیر رسمی می فرمایند مراد از 50 هزار سال، سال روحی می باشد نه سال انسانی. در آیات قران سیر این 50 هزار سال که برای هر روح جداگانه می باشد، یوم القیامه نامیده شده است[7]. بعث در قران به رجعت اشاره دارد.

درباره اجل مسمی، در قران آیه 4 سوره نوح آمده است:
يَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ يُؤَخِّرْکُمْ إِلي‏ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
[ تا ] برخی از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [ اجل ] شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد. اگر بدانید ، چون وقت مقرّر خدا برسد ، تأخیر بر نخواهد داشت.

پروردگار می فرمایند:
اما عمر روح حاصل عمر انسانی است بعلاوه میزان بازدهی آن. فردی ممکن است در پنجاه سال کل فاصله را طی کند و به نیروانا برسد. کل مدت زمان افرادی ممکن است سر هم در مجموع بعلاوه مدت زمان برزخ، 50 هزار سال طول بکشد اما بازدهی عمر روح آنها به 50 سال هم نرسد. چنین فردی در دایره حیات و ممات انسانی در رنج و عذاب است تا مهلتش بسر آید. در نیروانا به حساب وی رسیدگی می شود و مورد سنجش و قضاوت قرار می گیرد. آنان که سزاوار بهشت باشند، پاداش خود را در خواهند یافت و آنان که دوزخی باشند، عقوبت خواهند شد. معاد جسمانی با تناسخ روی میدهد. مکتوم داشتیم، چون ظرفیت درک و فهم آن را انسان ها نداشتند. اما در رجعت استثنایی درباره پیامبران اولوالعزم و ائمه اطهار قائل شدیم. آنان به نیروانا نمی رسند مگر هنگامی که بساط آفرینش این آسمان و زمین جمع گردد. تمام.

لازم به ذکر است بازده عمر لزوما بازده مثبت نخواهد بود. بلکه می تواند بازده منفی هم باشد. اشقیاء و سران کفر و شرک، عمدتا چنان بازده منفی خواهند داشت که دیگر فرصت برگشت به این دنیا را پیدا نخواهند کرد. پروردگار و ملائکه این مطلب را تایید می کنند.

تناسخی یا رجعتی که بنده به آن معتقد هستم بدین صورت است. بنده و طبق نظر فرشتگان معتقدم، صالحان به این دنیا رجعت می کنند و دچار تناسخ می شوند. اما شرارت کاران آن فقط یکبار زندگی می کنند. هر چند انسان های معمولی، گناهکار هم مطابق کارما به این دنیا رجعت می کنند.


تناسخ بطور عموم تحت عنوان معاد جسمانی و بطور خاص (منظور ائمه اطهار) تحت عنوان عقیده رجعت در شیعه قابل بحث و بررسی می باشد.

بازده روحی انبیاء و ائمه اطهار بدلیل تحولی که ایجاد می کنند بسیار زیاد می باشد. برای آنان طبق حساب عادی، یک عمر انسانی کافی است تا به نیروانا برسند، اما پروردگار در این زمینه استثناء قائل شده اند. در احادیث درباره رجعت به ما گفته اند که بعد از ظهور، ائمه اطهار به ترتیب رجعت می نمایند و حجت و داور بر روی زمین محسوب خواهند شد. بعضی روایات ظاهرشان بر این دلالت می کند که رجعت ائمه پی در پی و به مدت طولانی صورت می گیرد که ناشی از همین استثناء قائل شدن پروردگار می باشد.

واقعیت این است که شیشه حقیقت، شکسته شده است و در بین ادیان مختلف پخش شده است. هم معاد ادیان ابراهیمی، هم تناسخ بودا واقعیت دارد. وجود دو قطب خیر و شر زرتشت و کنفوسیوس نیز واقعیت دارد.

مراجع
[2] قمی، 1367، ج 2: 30
[4] آلوسی، 1415ق.، ج 20: 23
[6] https://dolphinmaghalat.blogspot.com/2018/09/2_14.html
[7] به گفته استادی گمنام

رجعت در شیعه(2)

مجید نواندیش : رجعت از جمله امور اعتقادی شیعه است که با روایات صحیح و متواتر به اثبات رسیده است. علامه مجلسی پس از نقل نزدیک به دویست روایت به لزوم عدم تردید درباره رجعت اشاره می کند[1]. همچنین شیخ حر عاملی نیز در کتاب خود پس از ذکر 170 روایت رجعت را از تواتر معنوی فراتر می داند[2]. بطوریکه اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب شیعه می دانند.

شیعیان رجعت را بازگشت ارواح مفارق به ابدان دنیوی خود پیش از قیامت دانسته اند. بواقع عنوان می کنند که ائمه اطهار با همان بدن های دفن شده در خاک زنده می شوند. بنظر می آید بعضی احادیث هم موید این ادعا هستند. اما این ادعا از نظر عقول مردم امروز منطقی بنظر نمی رسد. معتقدم بعضی احادیث به عمد، غیر قابل باور از نظر عقلانیت مردم گفته اند تا زمانیکه سطح عقلانیت رشد نمود، آن ها را رد نمایند و حقیقت یا مصلحت را کشف نمایند. اولین کسی که گفته اند رجعت می کند امام حسین (ع) می باشد. بدن ایشان در کربلا خاک شده است. اما سر مطهر ایشان در مقام راس الحسین در دمشق خاک شده است. چگونه بدن ایشان در حالیکه در دو موقعیت مختلف خاک شده است، از یک موضع از خاک بر می خیزند؟

بعضی منابع ذکر کرده اند که در رجعت، طاغیان و کفار بسیار شرور و آنان که دارای شرک خالص می باشند نیز رجعت می کنند[3]. اعتقاد عموم علما در حال حاضر بر این می باشد. هر چند در برخی از روایات آمده است که فقط مؤمنان خالص و کسانی که به قول روایت «محض ایمان» باشند، رجعت می‌کنند[4]


پروردگار سخن می گویند:
بدانید و آگاه باشید! اینطور نیست. دوزخیان راه فراری ندارند و رجعت نخواهند کرد. احادیث مربوط به رجعت طاغیان بواقع به چرخه های تکوینی اشاره می کنند. تمام.

هدف پروردگار به ارث رسیدن زمین به صالحان می باشد. رجعت سران کفر و شرک با این هدف همخوانی ندارد و با رحیمیت و حکمت خداوند سازگاری ندارد.

در دیدگاه منتقدان شیعه و علمای اهل سنت و وهابیون، عموما رجعت را مشابه با تناسخ می دانند و در انتقاد از شیعیان بیان می کنند که شیعیان با اعتقاد به رجعت بواقع به تناسخ اعتقاد دارند. شبهات مختلفی درباره رجعت وارد شده است که در ذیل تعدادی از آن بیان می گردد. همین شبهات بطور مشابه درباره تناسخ هم قابل وارد کردن می باشد و پاسخ آن هم مشابه می باشد.

اشکال اول: قفاری یکی از علمای وهابی عربستان شبهاتی درباره رجعت بیان کرده است.
وی به سوره انبیاء آیه 95 اشاره کرده است:
و بر [ مردم ] شهری که آن را هلاک کرده ایم ، بازگشتشان [ به دنیا ] حرام است.
یا به آیه 31 سوره یس اشاره می کند:
استاد الهی قمشه ای: آیا ندیدند چه بسیار طوایفی را پیش از اینها هلاک کردیم که دیگر ابدا به ( دیار ) اینان باز نگردند؟
در پاسخ گفته اند، در روایات شیعه وارده از امام باقر و امام صادق (ع) کسانی که به واسطه عذاب هلاک شده باشند دیگر رجعت نخواهند کرد[5].

اشکال دوم: درباره رجعت بعضی اشکال فلسفی گرفته اند که بعد از اینکه موجود زنده به حد کمال رسید و زندگیش کامل شد، آنچه در قوه داشته به فعلیت رسیده است. اگر بعد از مردن به دنیا برگردد، در حقیقت دوباره به حالت قوه و استعداد برگشته است و اینکه چیزی که فعلیت یافته برگردد و بالقوه شود امری محال است[6]

علامه طباطبایی درباره این اشکال می گوید: این گونه نیست که هرکسی که از دنیا رفت، تمامی استعدادات او به کمال رسیده باشد. بلکه ممکن است انسان بعد از آنکه به مرگ غیرطبیعى از دنیا رفت. در زمانى دیگر مستعد کمالى شود، که در زمانى غیر از زمان زندگیش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن کمال را به دست آورد. و یا ممکن است اصل استعدادش مشروط باشد به اینکه مقدارى در برزخ زندگى کرده باشد، چنین کسى بعد از مردن و دیدن برزخ داراى آن استعداد می‏شود، و دوباره به دنیا برمیگردد، که آن کمال را به دست آورد، که در هر یک از این دو فرض مساله رجعت و برگشتن به دنیا جایز است[7][8]. دقیقا اشکال مشابهی درباره تناسخ هم وارد می شود که می توان به همین صورت پاسخ داد.

اشکال سوم: در آیه 99-100 سوره مومنون ترجمه استاد الهی قمشه ای آمده است:
99) ( کافران در جهل و غفلتند ) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد ، در آن حال گوید: بارالها ، مرا به دنیا بازگردانید. 
100) تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. ( به او خطاب شود که ) هرگز نخواهد شد ، این کلمه ای است که ( از حسرت ) همی بگوید ( و ثمری نمی بخشد ) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.

در پاسخ به شبهه رجعت کافران محض و تطابق با این آیه گفته اند:
اولاً ، ظاهر، بلکه صريح آيه در مورد حالت احتضار است به قرينه صدر آيه که مي فرمايد : ( حتي إذا جاء أحدهم الموت ) ، ذيل آيه که مي فرمايد: ( و من ورائهم برزخ )
ثانياً ، آيه ظهور در عدم تحقق با رجوع با طلب کافر دارد ، و منافاتي با رجوع با اراده ي الهي ندارد ، همان گونه که در امت هاي پيشين با اراده ي الهي و مصلحت خاص اتفاق افتاده است.
ثالثا ً، آيه اخص از مدعا است ، زيرا خاص به کفار است ، در حالي که در باب رجعت بحث از رجوع مؤمنان و کافران محض است .[9] در زمینه تناسخ گنهکاران معمولی، می توان همین ایراد را وارد کرد و به همین گونه پاسخ داد.

دکتر حمید محمدی صبور در مقاله مرجع [10] نتیجه گرفته است که هیچ مسیحی و یهودی ای که اسلام را نپذیرفته باشد، رجعت نخواهد کرد. شاید این نتیجه با احادیث رجعت که اشاره می کند در امم گذشته هم روی داده است تطابق داشته باشد. بنظر تنها استثناء حضرت عیسی (ع) باشد.

پروردگار سخن می گویند:
دقت داشته باشید که رجعت در میان اقوام و امم گذشته با رجعت در اسلام متفاوت است. قوانین آن پیچیده است که ذکر نمی شود. اما رجعت در اقوام و امم گذشته مدت هاست آغاز شده است و ادامه دارد و در اسلام تازه آغاز شده است. تنها استثناء حضرت عیسی نمی باشد. وی مدتها آمده و رفته است. مردان نیک و صالح اقوام گذشته می توانند بصورت مسلمان رجعت کنند. این سنت خداوند است و ادامه خواهد داشت تا روز قیامت. تمام. والسلام.

رجعت انواعی دارد. رجعت عام ، رجعت خاص گفته اند که در آن ائمه اطهار رجعت می کنند. دقیقا نمی دانم منظور پروردگار کدام نوع رجعت است که تازه آغاز شده است. پروردگار تصدیق می کنند که منظور رجعت خاص است.

در منابع شیعه تنها یک حدیث در رد تناسخ وجود دارد. در عیون الاخبار الرضا ذکر شده است که امام رضا (ع) در جواب سوال مامون درباره تناسخ فرموده است: من قال بالتناسخ فهو كافر بالله العظيم مكذب بالجنة والنار (فی الاخره)

استاد گمنامی در پاسخ می گوید توجه کنید کافر یعنی پوشاننده حق. در عربی کشاورز را هم کافر میدانند چون دانه را در زمین می پوشاند (یعنی میکارد) تا رشد کند. کسی که قایل به تناسخ باشد کافر است (یعنی کافر به یک حق مطابق با واقعی است). چون قایل به تناسخی که ایشان از ان نام میبرد کسانی هستند که تكذیب کننده جنت و نار اخروی باشند. چون تناسخ مصطلح ان روز نه ضرب الاجل داشت نه جنت و نار اخروی. در حقیقت امام رضا با یک جمله کوتاه در عیون الاخبار میفرماید که تناسخ یعنی جنت و نار دنیوی و این تكذیب جنت و نار اخروی است و این یعنی کافر بودن. یعنی حقی که همان جنت و نار اخروی است را منکر می شود.

تصحیح نسخه 1.1

نظر مشهور علمای شیعه این می باشد که سر مطهر امام حسین (ع) به کربلا حمل و همراه با جسد ایشان دفن شده است. 


مراجع
[1] بحارالانوار، ج 53، ص 122 و 123.
[2] الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص 391 و 392
[6] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 160
[7] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 160
 [9] http://rasekhoon.net/article/show-29443.aspx
 [10] https://www.mouood.org/component/k2/item/36885-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%AC%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF.html

رجعت(1)

دیدگاه علمی درباره تناسخ

مجید نواندیش : برای آشنایی با تحقیقات علمی درباره تناسخ می توانید تحقيقات 40 ساله دكتر استيونسون (رييس دپارتمان روانپزشكي دانشگاه ويرجينياي غربي آمريكا) را بررسي بفرماييد، شواهد بسيار قدرتمندي مبني بر تداوم حيات از كالبدي به كالبد ديگر در چندين هزار مطالعه ميداني ايشان از كودكان از فرهنگها و كشور هاي مختلف ( از آلاسكا تا اروپا و آسيا) خواهيد يافت و دنياي ديگري در پيش چشمانتان گشوده ميشود. خلاصه این تحقیقات در فیلمی وجود دارد که با یک جستجوی ساده می توانید این فیلم را مشاهده کنید[1]. پروفسور استیونسون بیش از چهل سال در اختصاص به مطالعه بر روی کودکانی که در مورد زندگی گذشته به صورت واضح صحبت نموده اند گذرانده است.  در هر مورد، پروفسور بیانات کودکان را به شکلی سیستماتیک ثبت نمود. سپس وی شخص مرحومی را که کودک ظاهرا با او شناسایی می شود تشخیص داده و درستی حقایقی از زندگی مرحوم را که با خاطرات کودک انطباق دارد نشان میداد. او همچنین علائم تولد، نقص های نوزادی را با جراحات، جای زخم ها بر روی بدن شخص وفات یافته توسط ابزارهای ثبت پزشکی همچون عکس های کالبد شکافی، با یکدیگر تطابق میداد. استیونسون باور داشت که روش های کاملش همه توضیحات معمولی و محتمل در رابطه با خاطرات کودک را رد می کند. اگر چه باید توجه داشت که عمده موارد تناسخ که به پروفسور استیونسون گزارش می شدند ریشه در جوامع شرقی، جایی که مذاهب غالب، مفهوم تناسخ را به رسمیت می شناسند دارد.

اعتقادات یارسانان درباره تناسخ

فرقه اهل حق یا یارسانان، فرقه ای از مسلمانان هستند که به شیعه نزدیک می باشند. این فرقه معتقد است که اسرار را کشف کرده است. تا مدتها انان از افشا عقاید خود خودداری می کردند، تا اینکه بالاخره در قرن اخیر عقاید خود را مکتوب کرده اند. در سایت حوزه [2] عقاید یارسانان درباره تناسخ چنین بر شمرده که روح هزار جسم یا هزار دون (جامه) را باید بگذراند. با گردش در جامه های مختلف، جزای اعمال گذشته خود را دیده و به تناسب اعمال گذشته به جامه یا دون مناسب خود خواهد رفت. مثلا اگر اعمال خوب داشته باشد به جامه بعدی که منتقل می شود، جامه ثروتمندان و اشخاص مرفه خواهد بود و اگر اعمالش در جامه قبلی زشت بود در جامه بعدی به دون فقرا آمده و دچار مصایب و ناملایمات می گردد. ملائکه بصورت غیر رسمی جمله قبل را تصدیق می کنند. بالاخره تا هزار دون طی می کند و پس از عوض کردن هزار دون «هزار یکمین » جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است، خواهد پوشید و بدین طریق معاد و حیات ابدی شروع خواهد شد.

بواقع این فرقه، هم به معاد، هم به سیر کمال و بازگشت روح در قالب زندگی های متوالی با تعداد معین و زمان محدود معتقدند[3].


در سوره معارج آیه 4 آمده است:
فرشتگان و روح ، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی «او» بالا می روند.

در مرجع [4] آورده شده است اهل حق از تناسخ تعبیر جامه به جامه یا دون به دون (دون لغت ترکی به معنای جامه است) می کنند (معرفت الروح ، ص 73 ; آثار الحق ، ج1 ، ص 325). هدف از این هزار جامه، فرصت دادن به روح انسانی برای رسیدن به کمال نهایی است (معرفت الروح ، ص 70). حداکثر ضرب الاجل برای طی مراحل کمال، 50 هزار سال (به حساب سنواتی کره زمین) است. بنابراین عمر هر قالب جسمانی روح به طور متوسط پنجاه سال است و اگر در یک قالب عمر بیشتر کند، در قالب دیگر عمرش کمتر خواهد شد. مناط]اساس، بنیان[ پنجاه هزار سال، هزار قالب بشری است و نوزاد باید بیش از 40 روز عمر کند تا به عنوان یک قالب محسوب شود و اگر کمتر بود به حساب دوران سیر تکامل هزار قالب بشری نمی آید بلکه نوعی جریمه محسوب می شود. چنان که اگر به علت تنزل مقام به اجسامی غیر از بشر ظاهر شود ولو آن اجسام متعدد و مدت آن هم طولانی باشد به حساب سیر تکامل نخواهد آمد (همان، ص 71). روح در هر مرتبه ای که می میرد موقتا به عالم برزخ منتقل می گردد و توقف آن در عالم برزخ برای همه یکسان نیست. ملائکه جمله قبل را تایید می کنند. در این جامه به جامه گشتن ها جنس مذکر و مونث هرگز به هم تبدیل نخواهند شد. اما امکان تبدیل مخنث به مذکر یا مونث وجود دارد (همان، ص 73). روح یک شخص در همان زمان حیاتش بدون اینکه خودش هم متوجه شود بنابر حکمت و مصلحت یا نتیجه عکس العملی می تواند به امر خدا با یک روح دیگر تعویض گردد (همان، ص 74). ملائکه جمله قبل را رد می کنند. تبعیضاتی که در زندگی مخلوق از هر حیث به ظاهر امر دیده می شود همگی روی حساب های دقیق نتایج اعمالی قبلی، حالی و بعدی و یا سیر تکاملی هر موجودی خواهد بود. اگر روحی در قالب بشری اولیه توانست با جهد و کوشش یا تایید الهی به کمال برسد، به وصال حق و حقیقت می رسد، والا سیر تکامل هزار جامه خود را انجام می دهد و اگر ظرف مهلت پنجاه هزار ساله موفق به سیر تکامل هزار عالم نگردید، از فیض مرتبه نهایی کمال که وصال حق است، برای ابد محروم می گردد و وارد بهشت یا جهنم ابدی می گردد و جزای نیکی اعمالش در کیی از درجات مادون مقام کمال، به میزان استحقاقش داده خواهد شد سزای بدی اعمالش را نیز در یکی از مراتب سافل که درجات آن تا اسفل السافلین است خواهد یافت (همان، ص 70-72). بطور مشابه همین عقاید با استناد به سوره معارج آیه 4، در مرجع [5] هم ذکر شده است.


ملائکه و فرشتگان بصورت غیر رسمی می گویند تناسخ فقط مذکر به مذکر و مونث به مونث عقیده غلطی است و اینطور نیست. هر چند جنسیت بر روح موثر است و چون روح دارای اتصال تناسخی، متناسب با آن شخص انتخاب می گردد، اکثر اوقات از جنس موافق، روح دارای اتصال تناسخی انتخاب می شود.

تذکر: با وجود احترام برای فرقه اهل حق یا یارسانان، ذکر عقاید اهل حق یا یارسان درباره تناسخ به معنای تایید تمامی عقاید آنان از نظر پروردگار و ملائکه نمی باشد. بسیاری از عقاید آنان و همچنین جزییات عقاید انان درباره تناسخ و حلول از نظر پروردگار و ملائکه یا باطل هستند و یا تصدیق و تکذیب نمی گردند. پروردگار و ملائکه خیلی تمایلی به افشا کردن اسرار ندارند و شخصا خودم هم تمایل چندانی به دانستن اسراری که مفید فایده برایم نمی باشند، ندارم.

بررسی تناسخ در دیگر آیین ها

سمساره در آیین هندو به چرخه زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته می‌شود. طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگی‌ها، غفلت‌ها و نادانی‌ها پاک نشده است ادامه می‌یابد.

فلسفه اعتقاد به سمساره به اعتقاد هندیان به کارما یا «قانون تاوان» باز می‌گردد. بدین صورت که هندوها معتقد بودند که پاداش و عذاب در همین جهان رخ می‌دهد. اگر انسان در زندگی فرد نیکی باشد زندگی راحت‌تری خواهد داشت. سپس این سؤال مطرح شد که: « چرا افراد نیکی وجود دارند که زندگی آن‌ها سرشار از رنج است؟» در پاسخ به این سؤال فرضیه تناسخ یا وازایش مطرح شد. که می‌گفت روح انسان پس از مرگ دوباره در قالبی جدید به این جهان بازمی‌گردد و نتیجه اعمال زندگی‌های قبلی را در این زندگی می‌بیند. به این چرخه زایش‌های مجدد نام سمساره را داده‌اند. ملائکه بصورت غیر رسمی، قانون کارما یا تاوان را تقریبا تایید می کنند[6].

علی الظاهر در فسلفه یونانی هم بعضی به تقمص که به معنای انتقال روح از جسدی به جسدی دیگر و پیراهن در پوشیدن می باشد، معتقد بوده اند[7].

تعدادی از عرفای بلندبالای اسلامی در عین اعتقاد به اسلام، معتقد به تناسخ بوده اند، افرادی چون حلاج و .... حالا به واسطه علم حضوری یا دلایل دیگر به این اعتقاد رسیده اند. شهرستانی در عبارتی مشهور اظهار کرده است که هیچ ‌آیینی نیست که تناسخ در آن پایگاه محكمی‌ نداشته باشد. (الملل و النحل، ج۲ ص۲۵۵) . همین سخن را کسان دیگری هم با عبارات دیگر آورده‌اند مثلا عبدالعزیز نسفی صوفی قرن هفتم که در کتاب الانسان الكامل می‌گوید بیشتر اهل عالم بر طریق تناسخ بوده‌اند و هستند۱ ص۴۰۸).

مسخ

مسخ در لغت به معنای تبدیل شدن از صورتی به صورت زشت تر است و در اصطلاح قرآنی و روایی به نوعی عذاب گفته می شود که بر اشخاص و امت های گناهکار (گناهان خاص) نازل می شود.

در آیه 66 سوره اعراف آمده است:
ترجمه آقای صفوی بر اساس تفسیر المیزان: آری ، هنگامی که با شکستن مقررات روز شنبه از ترک آنچه از آن بازداشته می شدند سرپیچی کردند ، به آنان گفتیم : بوزینگانی باشید مطرود و رانده شده .

طبق آیه بالا، مجازات مسخ در مورد کسانی از بنی اسراییل صورت گرفته است که حرمت روز شنبه یا سبت را می شکسته اند.

در آیه 60 سوره مائده آمده است:
بگو: «آیا شما را به بدتر از [ صاحبانِ ] این کیفر در پیشگاه خدا ، خبر دهم؟ همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده ، و آنان که طاغوت را پرستش کرده اند. اینانند که از نظر منزلت ، بدتر ، و از راه راست گمراه ترند.»

این آیه هم سخن از اهل کتابی می گوید که مسخ شده اند. درباره اینکه مسخ ظاهری و واقعی بوده است یا منظور باطنی می باشد، میان مفسران اختلاف می باشد. اکثر مفسرین، مسخی را که در قران درباره بوزینه و خوک شدن افراد آمده است، مسخ حقیقی می دانند، یعنی شخص واقعا بصورت میمون و خوک درآمده است. در این میان عده کمی از مفسران اهل سنت مانند شیخ محمد عبده و دیگران، این نوع مسخ را مسخ در طبع می دانند[8][9]. صاحب المنار بعنوان طرفدار این فرضیه می گوید آنها به شکم پرستی و شهوت رانی و تقلید کورکورانه که صفات بارز این دو حیوان است، سبب آشکار ساختن این صفات در خود شدند. وی منظور از آیات را مثال می دهد همچون آیه کمثل الحمار یحمل اسفارا[10]. اکثریت معتقد به مسخ ظاهری و واقعی هستند. می گویند این افراد باطنشان شکل این حیوانات شده بوده، بعضی مقلد بوده اند، بعضی انگیزه های هواپرستی و شهوت پرستی داشته اند متناسب با آن شکل ظاهریشان هم عوض شده و مسخ ظاهری بر اساس شکل باطنی شده اند و بصورت میمون و خوک در آمده اند[11].

امام علی بن الحسین(ع) می فرمایند: «مسخ شدگان تا سه روز زنده بودند،سپس خداوند باران و بادی فرستاد و همه را به دریا انداخت، هیچ مسخ شده­ای بعد از سه روز زنده نمانده است و این حیواناتی که اکنون به شکل آنها می بینید، فقط شبیه آنانند نه آنکه خود آنان و یا از نسل آنان باشند[8][12].

ملائکه از جانب پروردگار در توضیح مسخ می گویند، جان از روح انسان های خیلی ناپاک اتصال می خورد به حیوانات وحشی یا بدطینت، عقوبتشان است.


ملائکه غیر رسمی تایید می کنند، در ماجرای قوم بنی اسراییل و ماجرای پیش آمده، مردم دارای چشم برزخی بوده اند و صورت برزخی این افراد شبیه خوک یا میمون شده است.

مراجع
[1] https://www.youtube.com/watch?v=brXTqeC1fPk
[9] تفسیر کاشف، محمد جواد مغینه، ج 1، ص 121
[12] تفسیر صافی،همان

۱۳۹۷ شهریور ۲۸, چهارشنبه

نقد وارد بر مقاله امام زمان و پاسخ آن

نقد آی دی مجازی نوید شتابی فرد در مورد مقاله امام زمان

چه شبهه افکن بیسواد و کذابی بوده مجید نواندیش نویسنده این متن
اولا  قسمت اعظمی از این متن در رد تولد حضرت مهدی هست که احادیث مختلفی از منابع شیعی و سنی ها نشان از تولد ایشون هست و همین یک بند در پودر کردن کل متن مضطرب این تبشیری میشه
در باب تولد امام میتوان به احادیثی همچون حدیث لوح و حدیث دوازده خلیفه که به آشکارا نام حضرت ذکر شده و احادیثی هم از سایر امامان هم موید اینکه تعداد امامان 12 شخص هستن هم وجود دارد که شیخ صدوق، در کمال الدین،آورده است:
۱ـ اخبار پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۴۵ حدیث).
۲ـ اخبار امام علی (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف).
۳ـ اخبار (علیهاالسّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۴ حدیث).
۴ـ اخبار امام حسن (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۲ حدیث).
۵ـ اخبار امام حسین (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۵ حدیث).
۶ـ اخبار امام سجاد (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۹ حدیث).
۷ـ اخبار امام باقر (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۱۷ حدیث).
۸ـ اخبار امام صادق (علیه‌السّلام) از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) (۵۷ حدیث).
نکته دیگری هم اینکه احادیثی دال بر ملاقات عده ای با حضرت وجود دارد که به دلیل ثقه بودن راویان نیز رد شدنی نیست
یا این حدیث که:ابن عباس، روایت می‌کند که پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «آگاه باش که خداوند تبارک و تعالی، من و امامان معصوم ‌(علیهم‌السّلام) را حجّت بر بندگان‌اش قرار داده است. از صلب حسین، امامانی قرار داده است که امر مرا به پا می‌دارند و وصیت و سفارش مرا محافظت می‌کنند. امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است. او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیه‌ترین مردم به من است. وی، بعد از یک غیبت طولانی ظهور می‌کند...» .(طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۵۵، ح۱۰۲۱۳ ۱۰۲۳۰)
یا اشخاصی همچون حكیمه خاتون، دختر محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) ، عثمان بن سعید عمری، حسن بن حسین علوی، عبدالله بن عباس علوی، حسن بن منذر، حمزه بن ابی الفتح، محمد بن عثمان بن سعید عمری، معاویه بن حكیم، محمد بن معاویه بن حكیم، محمدبن ایوب بن نوح، حسن بن ایوب بن نوح، علی بن بلال، احمدبن هلال، محمدبن اسماعیل بن موسی بن جعفر، یعقوب بن منفوس، عمر اهوازی، خادم فارسی، ابوعلی بن مطهر، ابی نصر طریف خادم، كامل بن ابراهیم، احمدبن اسحاق، عبدالله مستوری، عبدالله جعفر حمیری، علی بن ابراهیم مهزیار، ابوغانم خادم، كوشیدند و ولادت امام مهدی (عج) را به اطلاع شعیان رساندند.

دوما این مغز فندقی در قسمتهایی با استناد به آیه 11 سوره رعد ادعا کرده هدایت بشر برای یک نفر خلاف سنت الهی است و دست پیش را هم گرفته تا پس نیفند🤣
در حالیکه این آیه خود به نوعی موید این هست که دلیل غیبت عدم آمادگی و پذیرش انسانیان هست و جالبتر اینکه این نا بخرد فراموش کرده که دین اسلام یک دین جهانی هست و ماموریتش کل دنیا را شامل میشود
آیات 28 سوره سبا،1 سوره فرقان
سوما اما در باب نواب اربعه هم که تهمتی بیش نیست و سندی دال بر خیانت آنها در امانت نیست و هیچ ذمی هم از معصوم برای آنها وارد نشده که هیچ بلکه مدح و توثیق خاص هم دارند که سفارش به این نادان و هرآنکه با این متن زخرف نقد اسلام می کنند سفارش میشود خود را سبک تر از این نکنند
اما در باب شبکه وکالتی نکته ای که قابل ذکر هست و این نادان از آن غافل شده شبکه وکالتی در زمان معصومین قبل هم بوده و معصومین برخی امورات را به دلیل خفقان آن زمان به اشخاص موثقی میسپردن که میتوان با یه سرچ ساده مقالات مختلفی را خواند
رابعا بی اساس ترین که بهتر بگم خنده دارترین قسمت شبهه هم جایی است که میگه ملائکه گفتند😂
با این همه کذبیاتی که گفته باور اینکه با ملائکه در ارتباط بوده هم ممکن نیست و آنچه از متن پریشان و پر از دروغ و تهمت هست محرز میشود این هست که این شخص با یکی از شیاطین در ارتباط بوده

پاسخ اینجانب

آقای نوید شتابی فرد، نقد بالا را درباره مقاله امام زمان بنده منتشر نموده است. متاسفانه باید بگویم ایشان چهارچوب مقاله و نظر بنده را متوجه نشده اند. لذا برای رفع ابهام نظر خود را سعی می کنم مفصل تر در قالب سوال و پاسخ توضیح بدهم:

سوال: آیا محمد بن حسن عسکری متولد شده است؟ خیر. ولادت یک نفر بحث روایی نیست. تاریخ باید تایید نماید. مادر ایشان و پارامترهای دیگر مبهم است. این باعث شده است که تولد ایشان حتی از نظر شیعه تا 500 سال (عصر پریشانی و حیرت شیعیان) در ابهام باشد.

سوال: آیا ائمه اطهار، اطرافیان آنها گفته اند که فرزند امام حسن عسکری متولد شده است؟ تقریبا بله، پروردگار و ملائکه تصمیم به ختم امامت داشته اند. مصلحت دیده اند اینگونه امامت را ختم کنند. بنابراین به ائمه اطهار دستور داده اند بخاطر مصلحت مسلمانان و شیعیان، نشانه هایی و سخنانی در وجود فرزند امام حسن عسکری بگویند. یکی از اهداف دیگر زنده نگه داشتن امید در شیعیان آن زمان با توجه به ویژگی ها و خصوصیات غالب بوده است که تمایل زیادی به قیام و به حکومت رسیدن یکی از ائمه اطهار داشته اند.

مهمترین نقش را در این میان که داستان تولد و نیز داستان مادر امام زمان را تعریف کرده است، حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری می باشد. درباره اعتبار سند این احادیث تحقیق نکرده ام. اما اگر سند آنان درست باشد، داستان تولد که توسط حکیمه خاتون تعریف شده است مانند یک افسانه پردازی می باشد. معتقدم ایشان عمدا اینکار را انجام داده است. این داستان بصورت افسانه تعریف شده است، تا بین مردم بماند. در آن زمان عقول مردم به اندازه ای بوده است که این افسانه برایشان قابل قبول بوده است. گذاشته اند بماند تا وقتی برسد که عقول مردم به اندازه ای رشد کند که این داستان را رد و جعلی بدانند و آنوقت سعی کنند اصل مطلب و مصلحت دلیل تعریف این داستان را متوجه شوند.

چرا داستان تولد و مادر امام زمان توسط حکیمه خاتون بیان شده است نه توسط خود امام حسن عسکری. تصور می کنم نشانه ای است از اینکه سعی شده است حرمت امام حفظ شود. توسط امام به حکیمه خاتون چنین وظیفه ای محول شده است.

سوال: آیا امامان و حکیمه خاتون و ... دروغ گفته اند؟ مسلمان اجازه دارد بخاطر مصلحت دروغ بگوید. بنابراین به طرق اولی، بخاطر مصلحت اسلام و شیعیان نیز البته اجازه دارد. همچنین پروردگار و ملائکه چنین مصلحت دیده اند و به آنان اینچنین امر کرده اند و نافرمانی امر خداوند جایز نیست.

سوال: آیا واقعا امامت ختم شده است بدین طریق؟ بله، شما اگر تاریخ را بخوانید، افرادی که ادعای امام زمان کرده اند، اگر تحت سیطره حکومت اسلامی بوده اند یا دست مسلمانان به آنان رسیده است مجازات شده اند. یا زندانی شده اند یا کشته شده اند و .... امروزه در ایران اگر کسی ادعای امام زمان کند با او چه برخوردی می کنند؟

در مقام جدل، حتی اگر خود فرزند فرضی امام حسن عسکری، در مکه مکرمه در بیت الله حرام ادعای امام بودن بکند، اولا مردم به او توجهی نخواهند کرد. دوما: پلیس عربستان او را سریعا دستگیر خواهد کرد. اگر اشتباه نکنم گزارشات تاریخی ذکر شده است از کسانی که در بیت الله حرام ادعای امام زمان بودن کرده اند که دستگیر هم شده اند.

سوال: پس تعداد امامان چند تا هست؟ تعداد امامان 12 تا می باشد. آقای نوید شتابی فرد احادیث مختلفی در این زمینه آورده اند که تعداد امامان 12 تا ذکر شده است. 

سوال: پس امام دوازدهم کیست؟ امام دوازدهم الحجت است یا الحجت من آل محمد هست. زمین از حجت خداوند هیچگاه خالی نیست. تعریف حجت خداوند را در مقاله گفته ام. حجت حی و زنده خداوند بر روی زمین پس از 11 امام، امام دوازدهم محسوب می شود. ایرانیان اسم آن را امام زمان گفته اند. نام گذاری با مسمی و معنی دار می باشد. دعای احیا که شب های قدر به هنگام بر سر گذاشتن قران خوانده می شود، نسخه های متفاوتی دارد. در نسخه ای از آن به هنگام توسل به امام دوازدهم، از عبارت بالحجه استفاده شده است.

لازم به ذکر است قائم، متفاوت از الحجت است. یکی از حجت های پروردگار می تواند خویش را بشناسد و .... . و قائم آل محمد بشود. می تواند از نسل امام حسین می باشد.

سوال: آیا امام دوازدهم غایب است؟ بله، ایشان از نظر مردم غایب است. اما منظور این نیست که بطور مثال ایشان در جایی زندگی می کند که دیگران نمی بینند، بطور مثال جزیره خضراء . خیر ایشان در بین مردم هست، جزء مردم هست. اما کسی ایشان را نمی شناسد. ممکن است حتی خود ایشان هم به مقام خویش آگاه نباشد.

سوال: آیا امام دوازدهم دارای عمر حدودی 1300 ساله می باشد؟ خیر، امام دوازدهم یا حجت پنهان خداوند بر روی زمین در هر زمان از میان انسان های زنده بر روی زمین انتخاب می گردد. ایشان مانند انسان های معمولی زندگی می کند، حیات دارد و فوت میکند. بعد از فوت ایشان، انسان زنده دیگر، به عنوان حجت خداوند یا امام دوازدهم برگزیده می شود. ممکن است حتی در زمان حیات، از رتبه و مقام خویش نزول کند، فرد دیگری حجت خداوند قرار گیرد. 

سوال: گفته اند اخباری دال با روبرو شدن و دیدن فرزند امام حسن عسکری با مومنان در طول تاریخ وجود دارد؟ جبرییل امین می فرماید: داستان های حقیقی در میان داستان های زیارت امام زمان، آنهایی هستند که شخص زیارت شده خود را معرفی نکرده است و درین باره سکوت کرده است. درین باره افرادی مامور می شده اند که بصورت ناشناس همچون امام زمان به مردم کمک و یاری کنند. تمام. والسلام. جبرییل بودم.

سوال: امامان از زمانی به بعد خود نیز دارای شبکه وکالتی داشته اند. پس چرا به شبکه وکالتی نواب اربعه ایراد وارد می کنید؟ بله، امامان از زمانی به بعد بدلیل محدودیت های ایجاد شده برای خود و دیگر دلایل، شبکه وکالتی تشکیل داده اند. نواب اربعه نیز به همین صورت عمل نموده اند. اسم هر دو مشترک است اما کارکرد این دو با هم متفاوت بوده است. شبکه وکالتی امامان در جهت خیر، توزیع ثروت و کمک به نیازمندان، پاسخگویی به سوالات و شبهات مردم عمل می نموده است. اما شبکه وکالتی نواب اربعه فاسد بوده است. عمدتا فقط به جمع آوری اموال پرداخته است. یکی از ادعاهای آنان این بوده است که این اموال را به فرزند امام حسن عسگری می رسانند. امام غایب، چه نیازی به این اموال دارد؟

سوال: بعضی نواب اربعه جزء اصحاب نزدیک امام حسن عسگری محسوب می شده اند؟ بعضی نواب متقدم، جزء اصحاب امام حسن عسگری بوده اند. آیا ابوبکر، عمر جزء اصحاب نزدیک به پیامبر اسلام نبوده اند؟ آن ها هم اصحاب پیامبر و نزدیک به ایشان بوده اند اما شیعه معتقد است بعد از پیامبر اسلام گمراه شدند. بخش هایی از مقاله برای تکرار آورده می شود:

از نظر تاریخی تنها چهار نایب ادعای نیابت نکرده اند. بلکه تعداد زیادی در این دوران ادعای نیابت نمودند. همچون ابومحمد حسن شریعی که بعضی ادعا کرده اند حتی قبل از نایب اول ادعای نیابت نمود. احمد بن هلال عبرتایی که عالمی برجسته و متقی بود. وی پنجاه و چهار بار به حج رفته است و بیست نوبت از آن را با پای پیاده حج نموده است. وی به هیچ وجه نایب دوم را نپذیرفت و توقیع لعن در حق وی صادر گردید و نیز محمد بن نصیر نمری.... نایب سوم از دست دستگاه خلافت مدتی فراری شد و معاون وی شلمغانی (یک فقیه شیعی) وظیفه نیابت را بر عهده گرفت. اما پس از مدتی به باور تناسخ و حلول رسید و لذا توقیعی در مرتد و کافر خواندن وی صادر شد. وی مدعی شد روح رسول در نایب دوم، روح امیرالمومنین در نایب سوم و ... حلول کرده است! این ادعا را کسی نمود که با امام زمان ارتباط داشت و موقتا نیابت را برعهده گرفته بود! توقیعی در لعن وی صادر گردید.

سوال: سوره رعد آیه 11، سنت الهی؟ سخنان آقای نوید شتابی فرد در این زمینه برایم مبهم است. اما تصور می کنم معنا و مفهوم این سنت الهی آشکار و مشخص است.