۱۳۹۷ شهریور ۳۰, جمعه

رجعت(3)

سوره نمل آیه 83


علما و مفسیران شیعه آیه 83 سوره نمل را نشانه رجعت دانسته اند. تصور می کنم این آیات باید با آیات قبل و بعد مورد بررسی قرار گیرند:

ترجمه آیت الله مشکینی: 82 - و چون (در اواخر دنیا که مردم از آثار تکوینی جهان به دلالت عقل ، خدا را نپذیرفتند و ) وعده عذاب در حق آنها ثابت شد برای آنها جنبنده ای از زمین (به نحو اعجاز و برای اجبار مردم به پذیرش ) بیرون می آوریم که با اهل زمین سخن گوید زیرا مردم به آیات ما یقین پیدا نمی کنند. (اوصاف این جنبنده و زمان خروج و چگونگی بیرون آمدن و حقیقت کلام و نتیجه پس از آن ، از زبان شرع معلوم نشده است)
ترجمه فولادوند: 83) و آن روز که از هر امّتی ، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور می گردانیم ، پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند. 
84) تا چون [ همه کافران ] بیایند ، [ خدا ] می فرماید: «آیا نشانه های مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم ، بدانها احاطه نداشتید؟ آیا [ در طول حیات ] چه می کردید؟»
85) و به [ کیفر ] آنکه ستم کردند ، حکمِ [ عذاب ] بر آنان واجب گردد ، در نتیجه ایشان دَم برنیارند.

مفسران شیعه عمدتا با استناد به روایات گفته اند آیه 83، به تنهایی بر رجعت دلالت دارد. چون بر حشر گروهی اشاره دارد نه حشر همگانی. چندین روایت از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) ذکر شده است که این آیه موید رجعت می باشد[1]. در تفسیر قمی ‌آمده است که پدرم از ابن ابی عمیر، از حمّاد و از امام صادق (ع) روایت کرده که به من فرمود: مردم دربارة آیة ﴿یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً چه می‌‌گویند؟ گفتم: می‌‌گویند، این آیه دربارة قیامت است. فرمود: نه، این طور که آنان می‌‌گویند، نیست، بلکه دربارة رجعت است. مگر خدای تعالی در قیامت از هر امّتی فوجی را محشور می‌‌کند و بقیّة آن امّت‌ها را رها می‌‌کند؟! با اینکه خودش فرموده است: ﴿وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً: آنان را محشور کردیم و اَحَدی را از قلم نینداختیم»[2].

مشکل این تفسیر این می باشد که طبق تفاسیر، آیه 83 نمل بر سران کفر دلالت می کند که در مقاله پیشین امکان رجعت آنها رد گردید. تفسیر المیزان گفته است منظور حتما در اینجا حشر غیر از حشر قیامت است. چون حشر در روز قیامت اختصاص به افراد مکذب ندارد و می گوید این حشر حتما قبل از قیامت واقع خواهد شد[3].

اهل سنت آن را حشر خاصی دانسته اند که در آن ابتدا روسای گروه کافران در پیشگاه خداوند محشور می شوند و پس از آن پیروانشان به آنان ملحق می گردند. سید قطب می گوید: معنای آیه، این نیست که گروه خاصی محشور می شوند تا آیه به رجعت مربوط شود بلکه مقصود آیه آن است که جایگاه عذاب تکذیب کنندگان را بیشتر نشان دهد[1].

آلوسی، یکی از مفسّران اهل سنّت، اشکالی به استدلال آیة فوق بر رجعت نموده است و می‌‌گوید: «منظور از حشر، حشر برای عذاب است که بعد از آن حشر کلّی اتّفاق می‌‌افتد؛ یعنی حشر بعد از حشر، یک حشر کلّی برای همة خلایق و یک حشر نیز تنها برای کسانی که مورد خشم و عذاب الهی قرار می‌‌گیرند» [4]. پس آیه دلالتی بر رجعت ندارد و منظور آیه، حشر در روز قیامت است. علاّمه طباطبائی در پاسخ به او چنین می‌‌نویسد: «چنان‌چه منظور، حشر برای عذاب بود، لازم بود که این غایت ذکر شود؛ یعنی گفته شود «نحشر إلی العذاب» تا ابهام برطرف شود. از سوی دیگر، دو شاهد در خود آیات قبل و بعد وجود دارد و مؤیّد این است که حشر برای عذاب نیست و این واقعه قبل از قیامت است. یکی در صدر آیه که می‌‌فرماید: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ که مورد اتّفاق همة مفسّران است که وقوع قول از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک شیء غیر از آن شیء است و دیگر آنکه پس از سه آیه می‌‌فرماید: ﴿وَیَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ... و قضایای قیامت را از آنجا آغاز می‌‌کند[5].

شخصا دلایل علامه طباطبایی در آیات قبل و بعد را موجه نمی دانم. در آیه 82، دقیقا آیه قبل، از دابه الارض سخن گفته شده است که طبق روایات در اواخر دنیا بیرون آورده می شود و از نظر زمانی طبق روایات بعد ظهور و رجعت می باشد. همچنین دقیقا در آیه بعد، آیه 84، از سخن گفتن خداوند با آنان سخن گفته می شود در حالیکه در این دنیا خداوند قادر نیست با آنان سخن بگوید. شخصا تصور می کنم ابتدا مکذبان حشر می شوند و نگه داشته می شوند تا همه بقیه هم جمع گردند و سپس آنان مورد خطاب و مواخذه قرار می گیرند. تصور می کنم آیات به چنین چیزی اشاره می کند. در ترجمه فولادوند آمده است:

83 - و آن روز که از هر امّتی ، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور می گردانیم ، پس آنان نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند
84 - تا چون [ همه کافران ] بیایند ، [ خدا ] می فرماید: آیا نشانه های مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم ، بدانها احاطه نداشتید؟ آیا [ در طول حیات ] چه می کردید؟

آیه 84 را استاد الهی قمشه ای ابتدایش را چنین ترجمه کرده است:
84 - تا آن گاه که همه باز آیند خدا به آنها بفرماید که آیا آیات مرا که به آن احاطه علمی نیافتید تکذیب کردید یا آنکه در مقام عمل ( با آن آیات ) چه می کردید؟ 

همچنین آیت الله مکارم و نیز آیت الله موسوی همدانی هر دو آن را چنین ترجمه کرده اند:
84 - تا زمانی که ( به پای حساب ) می آیند ، ( به آنان ) می گوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالی انجام می دادید؟

پروردگارت سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشید! آیه مذکور مربوط به موعد قیامت و نحوه حشر می باشد. در این آیات اشاره شده است که اول سران کفر و شرک محشور می شوند سپس مابقی. بعدا درباره حشر بیشتر سخن خواهیم گفت. تمام.

پروردگار سخن می گویند:
بدانید و آگاه باشید! ائمه اطهار علیهم السلام از روی برداشت و دانش شخصی خود درباره این آیات سخن گفته اند. اینطور نیست. تمام. والسلام علیهم.

حقیقت رجعت

در مقاله شناخت ارواح(2) [6] گفته شد که ارواح دارای اتصال می باشند و تناسخ قوی ترین اتصال شناخته شده بین روح یک انسان با روحی دیگر می باشد. بعد از مرگ ارواح جفت شده یکی می شوند و یکپارچه می شوند. آن روح یکپارچه در نهایت یک سرنوشت خواهد داشت. هر چند به حساب هر روح بطور جداگانه نیز رسیدگی می شود.

رجعت کلیات آن همچون عقیده یارسانان می باشد. تعبیر جامه که یارسانان استفاده می کنند، تعبیر زیبایی است. واقعیت این است که این بدن، این خود ما، صرفا لباسی هستیم برای روح. این لباس کهنه و پوسیده می شود. روح لباس دیگری می پوشد و به حرکت تکاملی خود ادامه می دهد. درک این مفهوم، درک این نکته، که این خودیت ما، خودمان برای روح صرفا فقط لباسی هستیم. این بدن دارای اصالت نمی باشد، توسط گذشتگان حتی پیامبران پیشین قابل درک نبوده است. بهمین دلیل به عمده آنان گفته نشده است. ارواح پس از طی طریق در برزخ و احتمالا در جامه های مختلف، هنگامی که اجل مسمی[6] فرا می رسد، بطور دایم وارد بهشت یا دوزخ می شوند. اجل مسمی با اجل تفاوت دارد. اجل قابل تغییر است اما اجل مسمی غیر قابل تغییر است و آن را طبق سوره معارج آیه 4، 50 هزار سال دانسته اند، پروردگار غیر رسمی می فرمایند مراد از 50 هزار سال، سال روحی می باشد نه سال انسانی. در آیات قران سیر این 50 هزار سال که برای هر روح جداگانه می باشد، یوم القیامه نامیده شده است[7]. بعث در قران به رجعت اشاره دارد.

درباره اجل مسمی، در قران آیه 4 سوره نوح آمده است:
يَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ يُؤَخِّرْکُمْ إِلي‏ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
[ تا ] برخی از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [ اجل ] شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد. اگر بدانید ، چون وقت مقرّر خدا برسد ، تأخیر بر نخواهد داشت.

پروردگار می فرمایند:
اما عمر روح حاصل عمر انسانی است بعلاوه میزان بازدهی آن. فردی ممکن است در پنجاه سال کل فاصله را طی کند و به نیروانا برسد. کل مدت زمان افرادی ممکن است سر هم در مجموع بعلاوه مدت زمان برزخ، 50 هزار سال طول بکشد اما بازدهی عمر روح آنها به 50 سال هم نرسد. چنین فردی در دایره حیات و ممات انسانی در رنج و عذاب است تا مهلتش بسر آید. در نیروانا به حساب وی رسیدگی می شود و مورد سنجش و قضاوت قرار می گیرد. آنان که سزاوار بهشت باشند، پاداش خود را در خواهند یافت و آنان که دوزخی باشند، عقوبت خواهند شد. معاد جسمانی با تناسخ روی میدهد. مکتوم داشتیم، چون ظرفیت درک و فهم آن را انسان ها نداشتند. اما در رجعت استثنایی درباره پیامبران اولوالعزم و ائمه اطهار قائل شدیم. آنان به نیروانا نمی رسند مگر هنگامی که بساط آفرینش این آسمان و زمین جمع گردد. تمام.

لازم به ذکر است بازده عمر لزوما بازده مثبت نخواهد بود. بلکه می تواند بازده منفی هم باشد. اشقیاء و سران کفر و شرک، عمدتا چنان بازده منفی خواهند داشت که دیگر فرصت برگشت به این دنیا را پیدا نخواهند کرد. پروردگار و ملائکه این مطلب را تایید می کنند.

تناسخی یا رجعتی که بنده به آن معتقد هستم بدین صورت است. بنده و طبق نظر فرشتگان معتقدم، صالحان به این دنیا رجعت می کنند و دچار تناسخ می شوند. اما شرارت کاران آن فقط یکبار زندگی می کنند. هر چند انسان های معمولی، گناهکار هم مطابق کارما به این دنیا رجعت می کنند.


تناسخ بطور عموم تحت عنوان معاد جسمانی و بطور خاص (منظور ائمه اطهار) تحت عنوان عقیده رجعت در شیعه قابل بحث و بررسی می باشد.

بازده روحی انبیاء و ائمه اطهار بدلیل تحولی که ایجاد می کنند بسیار زیاد می باشد. برای آنان طبق حساب عادی، یک عمر انسانی کافی است تا به نیروانا برسند، اما پروردگار در این زمینه استثناء قائل شده اند. در احادیث درباره رجعت به ما گفته اند که بعد از ظهور، ائمه اطهار به ترتیب رجعت می نمایند و حجت و داور بر روی زمین محسوب خواهند شد. بعضی روایات ظاهرشان بر این دلالت می کند که رجعت ائمه پی در پی و به مدت طولانی صورت می گیرد که ناشی از همین استثناء قائل شدن پروردگار می باشد.

واقعیت این است که شیشه حقیقت، شکسته شده است و در بین ادیان مختلف پخش شده است. هم معاد ادیان ابراهیمی، هم تناسخ بودا واقعیت دارد. وجود دو قطب خیر و شر زرتشت و کنفوسیوس نیز واقعیت دارد.

مراجع
[2] قمی، 1367، ج 2: 30
[4] آلوسی، 1415ق.، ج 20: 23
[6] https://dolphinmaghalat.blogspot.com/2018/09/2_14.html
[7] به گفته استادی گمنام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر