۱۳۹۷ شهریور ۱۶, جمعه

امام حسین (ع)

ابتدا ائمه اطهار (علیهم السلام) و سپس جبرییل امین می فرمایند:
ما ائمه نیازی به مراسم تولد یا شهادت، مداحی نداریم. از جلسات بیشتر آشنا شدن مردم با ما، یاد گرفتن اخلاق و سیره ما استقبال می کنیم. اما نیازی به مداحی، مراسم و بنر تسلیت و شهادت نداریم. دست از این کارها بردارید. تنها استثناء امام حسین است. برای امام حسین مراسم شهادت سنگین و رنگین بگیرید تا یاد بگیرید یاریگر مظلوم و دشمن ظالم باشید. همه مظلومان عالم. عزادار و غمگین برای همه مظلومان عالم و سرور مظلومان عالم امام حسین باشید. حواستان باشد امام حسین بگونه ای رفتار کرد که مظلومیت را به معنای کامل معنا نمود. تفکر کنید و بیندیشید چرا؟ امام حسین انقلاب نکرد. ایشان مردانه، قهرمانانه و جوانمردانه رفتار کرد. درس فتوت و جوانمردی به همه اموخت. راه و رسم انتخاب مرگ را به همه آموخت. مرگ با اختیار. یاد بگیرید اینگونه مرگ را انتخاب کنید. نه اینکه دیگران را مجبور کنید برای شما به وهله مرگ بیفتند که آن باطل است و این حق. یاد بگیرید مرد باشید، آزاد باشید. آزادمرد باشید. آزادانه بیندیشید. بقول مجید حسنی زندگی کنید، حسینی بمیرید. شعار زیبایی ست. ما دوست داشتیم. اگر می توانید و جرات و جسارت انتخاب آزادانه مرگ را دارید. دیگران را بخاطر خودتان به وهله مرگ نیفکنید و بگویید این حسینی زیستن است. این طریق سران کفر است. خودتان را بازی ندهید. مردانه مرگ را انتخاب کنید. تا بفهمید بین این دو چقدر فاصله است. فکر نکنید گریه بر حسین بهشت بر شما واجب می گرداند خیر. بخش کوچکی از گناهان شما که مربوط به پروردگار است فقط قابل بخشش است. بار اصلی گناهان ظلم به دیگران است که خداوند نمی گذرد. فکری به حال آنها بکنید. رقت قلب داشته باشید اما دچار احساسات نشوید. مردانه عاقلانه درباره حسین مظلومان عالم تفکر کنید یاریشان کنید. شمر یزید همیشه هست. حسین زمان هم همیشه هست. این چرخه ایست که تا ابد ادامه دارد. چرخه ها را بفهمید. مجید توضیح بده. تمام. جبرییل بودم. ابتدای کار ائمه بودند و بعد من. تمام. والسلام.

یکی از اساتید گمنام ذکر می کرد کاری که امام حسین (ع) کرد، عبدالله بن زبیر هم کرد. یعنی او هم بین مرگ و بیعت با یزید مرگ را انتخاب کرد. منتها او عده ای زیادی از مکیان را بدون اختیار آنها به کشتن داد. باعث شد که کعبه ویران شود. بر خلاف امام حسین که گفت بروید و چراغ را هم خاموش کرد و کسی خجالت نکشد. روش امام حسین کاملا غیرخودخواهانه می باشد و کسانی که راضی نیستند به مهلکه نمی برد. بلکه به اراده آنها واگذار می کند. این کار را هیچوقت در حکومت داری نمی توان کرد مگر اینکه اپوزیسیون باشی.

واقعه شهادت امام حسین تلاقی دو چرخه تکوینی نفس زکیه و ظهور سفیانی و یزید زمان با هم بود. این دو چرخه تکوینی با هم تلاقی نمود. بعدا در مقاله ای درباره چرخه های تکوینی توضیح خواهم داد. پروردگار بصورت غیر رسمی می گویند این تنها واقعه در طول تاریخ تاکنون است که محل تلاقی این دو چرخه تکوینی با هم شده است. امام حسین و یارانش نماد نفس زکیه محسوب می شدند و یزیدیان بخاطر وحشی گری و .... سفیانی زمان محسوب می شدند. پروردگار بصورت غیر رسمی می فرمایند و نیروهای خیر پیروز شدند و این است معنای ما رایت الا جمیلا. یاد و نام امام حسین علیه السلام، ماندگار شد و جز بدنامی برای یزید و یارانش باقی نماند. در آینده در مقاله ای درباره چرخه های تکوینی بیشتر توضیح خواهم داد.

استاد گمنام مذکور می گوید: ائمه شیعه جز امام حسین همه سازشکار بودند. امام حسین یک استنثاء می باشد. استثناء نباید یک قاعده شود. بنظر ما در این مورد خاص مرحوم احمد قابل حرف صحیح می زند. ایشون به درستی می گوید که در گزارش حسین (ع) انقلابیون ما تقطیع می کنند. یعنی نصف خطبه ایشان را می خوانند و بقیه اش را نمی خوانند. حرف وی صحیح است، نه حرف شریعتی. علی شریعتی سعی کرد این استثناء را در پارادیم انقلابی چپ مارکسیستی قاعده کند. در حالیکه استثناء نباید یک قاعده شود.

معاویه نقض قرارداد با امام حسن را کرد و جانشین تعیین کرد. فرض بگیریم که بین بیعت با یزید و مرگ شخصی، بیعت با یزید را انتخاب کند، آیا کار غیرفقهی انجام داده است؟ بر خلاف نظر رایج خیر. چون از ابواب تقیه است. کار امام حسین یک کاری بود مثل جود و ایثار. امام حسین اگر از باب تقیه مانند امام رضا بیعت هم می کرد هم سرزنش نمی شد.

اما عدم بیعت به علت اولا نقض عهد معاویه، دوما عدم صلاحیت عقلانی یزید به عنوان یک آدم دایم الخمر و همچنین اثبات اینکه نه صلح امام حسن نه عدم بیعت امام حسین برای دنیا نیست، بلکه برای خدمت به مردم می باشد، آن شهادت اتفاق افتاد. لازم به ذکر است که شرابخواری با دایم الخمر بودن که به معنای عدم داشتن صلاحیت عقلانی می باشد، تفاوت دارد. بعضی منتقدان گفته اند بیعت امام حسن در ازای خراج داربگرد، عدم تعیین جانشین و عدم حمله و طعن به امام علی بخاطر طمع قدرت بود. این شهادت اثبات این بود که طمع قدرت ما را هدایت نمی کند. آن صلح و این شهادت هر دو برای مردم و بخاطر صلاح مردم بود. مهم این است که این دو برادر بعنوان فرزندان علی فعلشان برای ناس بود نه برای خودشان.

امام حسین می توانست بیعت کند اما کار بالاتر را انتخاب کرد که برمی گردد به اصل حاکمیت بر سرنوشت خویش. امام حسین می گفت من را رها کنید، من با شما کاری ندارم. اما آنها حق حیات او را می خواستند بگیرند و قصاص قبل از جنایت بکنند. در حالیکه امام حسین هیچوقت در نه در شعار و نه در عمل چنین کاری نکرده بود و نقض عهد معاویه کرده بود[1].

دکتر احمد قابل در سخنرانی با عنوان حسین (ع) جنگ طلب نبود. اشاره می کند که فرازهای آغازین وصیت نامه مکتوب سید الشهداء مورد توجه سخنرانان و تحلیلگران تاریخ عاشورا قرار گرفته، ولی بخش پایانی آن کمتر مورد تحلیل و بررسی بوده است. به عبارت دیگر ، از « صبر حسینی » در صورت عدم پذیرش انتقادها و پیشنهادهایش در مورد اصلاح سیاست ها در قالب « امر به معروف و نهی از منکر » سخنی به میان نیامده و نمی آید. ایشان بیشتر از آنکه به قیام حسینی به معنای اقدام مسلحانه و ابتدایی یا شورش بر علیه حکومت ستمگر مرکزی معتقد باشد، به گرفتار شدن یک مصلح در چنگ حکومتی ستمگر معتقد است[2].

حسین انسان شریفی بود. او قیام نکرد. او ناگزیر در شرایطی قرار گرفت که میان ذلت و حفظ عزت باید انتخاب می کرد. او به حکم داشتن حق حاکمیت بر نفس خویشتن، بالاتر و مستحب حفظ عزت را انتخاب کرد. اگر ذلت را انتخاب می کرد هم بر او حرج و خرده ای نمی توان گرفت. آزادی بیان و اندیشه حق طبیعی و مسلم انسان هاست. اما آزاده بودن هم کیمیایی است که در این دوره و زمانه سخت شناخته می شود و میلی هم در این دوره و زمانه به لذت خاص آزاده بودن وجود ندارد. حسین برای خودش چیزی نمی خواست و نخواست، آزاده وار عمل کرد و به همین دلیل در میان اهل آسمان بسیار عزیز است.

همه ائمه سازشکار بودند. بیشتر آنها با خلفای جور زمان خود بیعت کردند. استثناء نباید قاعده گردد. معتقدم از دیدگاه شیعیان، ائمه همه در یک مرتبه و یک جایگاه نزد ما باید باشند. هر چند ممکن است در نزد پروردگار تفاوت هایی و اختلاف رتبه وجود داشته باشد. در یکی از توقیعات امام زمان آورده شده است هر یک از پدرانم بیعتی از طاغوت زمان خود را بر گردن داشتند، ولی هنگامی که من ظهور کنم هیچ بیعتی از طاغوت های زمان را به گردن ندارم (احتجاج، توقیع امام زمان)[3]. من در صحت این توقیع دارای تردید جدی می باشم، اما من باب جدل ذکر گردید. اما واقعیت این است که بیشتر امامان بجز امام حسین با خلفای جور زمان خود بیعت کرده اند.

پروردگار سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشید! در باب زیارت عاشورا بندهای نهایی مربوط به لعن و نفرین خلفا چه سند داشته باشد و چه نداشته باشد، مصلحت ایجاب می کند که دیگر خوانده نشود و از زیارت عاشورا بخاطر مصلحت حذف گردد. والسلام علیکم.

ملائکه بصورت غیررسمی می گویند لعن دارای هیچ صوابی نیست. اما شفاعت منفی که لعن از آن جمله محسوب می شود دارای شرایطی می باشد. یکی از شرایط آن این می باشد که لعن کننده نسبت به لعن شونده در باب موضوع لعن صاحب حق باشد. شما مسلمانان امروزی صاحب حق نسبت به لعن شوندگان نیستید و بنابراین لعن شما فایده و سودی هم ندارد.

دکتر سروش درباره زیارت عاشورا و امام حسین چنین نظر میدهد: زیارت عاشورا گواهی می دهد در دوران عباسیان پدید امده، شیعیان می گویند املا امام پنجم می باشد، روح انتقام جویی در آن موج می زند، نشانه های از نزدیک بودن وقوع حادثه، انتظار شیعه از برخاستن امام، همه گواهی می دهد این زیارت از فاصله نزدیکی از کربلا پدید امده، محتوا توقعات یک جامعه مظلوم است که می خواهد روز نیک ببیند. چنین عطشی و انتظاری در آن موج می زند. بطلان مخالفان و حقانیت خود را با آن اثبات، چشم خود گریان، انتظار مناسب و ... ایجاد میکند. طنین این صدا تا روزگار ما هم هست. نوحه خوانی ذکر مصیبت و عزا و ماتم 50 سال پیش بود. خود را سزاوار پاداش الهی کنند. اما بتدریج انقلاب آتش زبانه کشید. بدل به یک فرهنگ عمومی شد. نزاع شیعه و سنی غیر قابل حل است. نمی توانیم مخالفان عقیدتی خود را لعن کنیم، جانیان ستمکاران را چرا، اما با کمال تاسف مخالفان عقیدتی خود را مورد لعن قرار دادند. بذر کینه بکاریم که تا امروز هم ادامه دارد. متافیزیک بسازیم خداوند ملائکه هم آنان را نفرین می کند بهشت جای آنان نیست. واقعه عاشورا نباید نفرت پراکنی را به ما یاد بدهد. واقعه کربلا وسیله ای شده برای محکوم کردن همه کسانیکه غیر شیعه هستند. ابوسفیان را پیامبر بخشید. از همان خلافت را غضب کردند و ... هم تحلیل تاریخی ناصوابی هست. یزید می گفت من از پیامبر نگذشته ام من باید انتقام کشتاری که از ما کرد، بگیرم. من پسر پدرم نیستم اگر از بنی هاشم انتقام نگیرم. من از حسین حالا امروز انتقام گرفتم. همین انتقام گیری به وارثان هم انتقال پیدا کرد، یزید شاعر بود، گفته است: انتقام در دل یزید قصه فرقه ای و قبیله ای بود. درختی با انتقام جویی های بعدی آبیاری شد. تبدیل به یک ایده آل تاریخی برای شیعه شده است. هر روز کینه ها و نفرت های خود را تولید می کند. تخم دوستی و محبت را بر می دارد و عداوت می کارد. انتقام و نفرت از واقعه کربلا بیرون کشیده شد. متوجه کل فرقه ای شد که این ها را به آن منتسب می دانستند. ما باید فراموش کنیم. این اشتباه و بخش تاریخی قضیه است.  اصلا یعنی چه امروز انتقام گرفتن؟ من خودم می خوانم فقط بخش های دعا را می خوانم. بقیه را نمی خوانم واجب نیس که. اینهایش دلنشین است. اما دعا در رکاب فرمانده جنگی از کی انتقام بگیریم؟؟؟ مگر اینکه دشمنان خیالی درس کنیم. علمای ما دربان جهنم خودشان را می دانند، می گویند بهشت را نمی دیدند، حداکثر جهنم را می دیدن، این دینداری عوضی است باطل است. که همه را غیر از خودت مغضوب خداوند بدانی . این چه درکی از خداوند است.

بعضی مداحان و بخشی از مردم، بدلیل احادیث درباره ثواب اشک ریختن بر امام حسین (ع)، به هر روشی و تلاشی برای اشک ریختن مردم دست می اندازند. آنان به ساحت امام حسین (ع) بی ادبی می کنند. تصویری ذلت بار، حقیرانه از امام حسین و اصحاب می سازند، تا مردم اشک بریزند. بعضی فکر می کنند هر چقدر زور بزنند بیشتر اشک بریزند صواب بیشتری دارد. واقعیت این است که اگر ثواب اشک ریختن بر امام حسین (ع) گفته اند، منظور رقت قلب بوده است. بله، آن کس که آنقدر رقت قلب دارد که با شنیدن واقعه کربلا، اشک می ریزد، سزاوار بهشت است. داشتن رقت قلب توصیه دین است و پسندیده است، نه بزور اشک ریختن و بعد هم تفکر بخشیده شدن و یک ساعت دیگر دوباره مشغول گناه شدن. متاسفانه بعضی اعمال در هنگام عزاداری، بجای ایجاد رقت قلب انسان، اتفاقا اثر معکوس دارد.

متاسفانه بعضی دچار احساسات می شوند. بعضی اینقدر دچار احساسات می شوند که ضرب جرح به خود وارد می کنند. بعضی حسینیه ها را جایی برای ابراز احساسات و خالی کردن آن قرار داده اند. پروردگار و ائمه، با عقل مردم کار دارند. آنان می خواهند مردم عاقلانه بیندیشند، ائمه را بشناسند. درباره امام حسین اندیشه کنند و ....

بنده معتقد به همچون امام حسن زیستن، جوانی کردن و همچون امام حسین مردن، پیرمردی کردن می باشد. سخت است. ساده نیست. 

مراجع
[1] به نقل از استادی گمنام
[2] لینک کامل سخنرانی ایشان http://www.kaleme.com/1391/09/04/klm-121510/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر