۱۳۹۷ شهریور ۲۳, جمعه

روایت تجربه معنوی وحی(2)

مجید نواندیش : در مقاله روایت تجربه معنوی وحی[1] به توضیح سرگذشت و پیشامدهایی که برایم اتفاق افتاده است، علی الخصوص در زمینه تجربه معنوی وحی پرداختم. در این مقاله به بازنگری و تکمیل این تجربه معنوی می پردازم. در آن مقاله ذکر شده بود که وحی را از طریق گوش هایم و در نواحی گوش ها می شنوم و همچنین وحی بصورت صوتی و نجوا گونه عموما می باشد. اما امروز می دانم که وحی بواقع یک نوع ارتباط روحی و فکری می باشد. در مقاله پیشین اشاره کردم که یکی از چاکراها چشم سوم یا آجنا می باشد. در گذشته، چشم سوم در انسان ها باز بوده است. اما به مرور زمان در انسان ها بسته شده است. اما با تمریناتی قابل باز کردن است و می توان قدرت تحریک و گیرندگی آن را افزایش داد. با آن امکان مشاهده موجودات غیبی وجود دارد.

اما روح علاوه بر چشم دارای گوش هم می باشد که با باز شدن آن می تواند با موجودات غیبی ارتباط برقرار کند. با ارواح آنها ارتباط فکری برقرار کند که اصطلاحا وحی نام دارد. تابحال عمدتا، از ناحیه گوش های بدنی ام با من صحبت می کردند. اما طی تجربه ای بهم نشان دادند که از تمامی نواحی اطراف مغز در محدوده نزدیک آن می توانم بشنوم. بنابراین با گوش بدنی نیست که می شنوم، با گوش روح است که می شنوم.

تجربه های معنوی افراد مختلف، مختص و خاص خود آنها می باشد. تجربه معنوی من در رابطه وحی تصور نمی کنم مشابه با رسول بوده باشد. شباهت و تفاوت هایی دارد. وحی حاصل ارتباط و اتصال فکری دو روح یا بیشتر می باشد. به اشتراک گذاشتن فکر و اندیشه است. اما حدس و گمان ناخودآگاه طرف انسانی هم وجود دارد که جنبه مثبت آن تصور می کنم دوام ارتباط می باشد. اما جنبه منفی آن، می تواند حدس و گمان ناخودآگاه شخص مدام بر وحی پیشی گیرد. کنترل آن ساده نیست، هر چند که من سعی می کنم تا حد امکان آن را کنترل نماید و علی الخصوص در پیام های رسمی دقیقا عین مطلبی که وحی می شود را بنویسم.

در تجربه معنوی بنده، توقع و انتظار ناخودآگاه یکی از عوامل ایجاد رابطه می باشد. مشابه آن چیزی است که در قانون جذب گفته می شود. وقتی انتظار یا توقع ناخودآگاه دارم، با توجه به افکارم، فرد خاصی با من رابطه وحیانی برقرار کند، به فکر و تصور من پاسخ بدهد، این رابطه عموما برقرار می شود. یا وقتی که با توجه به افکارم، انتظار دارم بصورت وحی کمکی صورت بگیرد و مطلبی گفته شود، عموما این امر صورت می گیرد.

پروردگارت است سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشد! بر محمد جبرییل نازل می شد و آیات را می خواند. آیات از پیش آماده شده بود و بر وی قرائت می شد. روش کار با پیامبران پیشین نیز عموما چنین بود. اما با مجید وحی فی البداهه صورت می گیرد. وحی فقط توسط جبرییل صورت نمی گیرد. پروردگار همه را مکلف کرده است به مجید پاسخگو باشند. این مسئله ضعف و قدرت هایی دارد. ضعف آن فی البداهه بودن و نیز عدم تجمیع آرا قبل از وحی می باشد. جنبه های مثبت آن، آشنایی مجید با روش کار ما، نقاط ضعف و قدرت ما می باشد. اما چرا همه موظفند به فراخور، پاسخگو به افکار مجید باشند؟ مکتوم است، فاش خواهد شد. تمام. والسلام.

پروردگارت می گوید:
اما بدانید بیشتر اوقات با رسول ارتباط مستقیم و تقریبا یکطرفه داشتیم. هر چه می گفتیم سعی می کرد بخاطر بسپارد و حفظ کند. ظرفیت و گنجایش روحی بیشتری نسبت به مجید داشت. مانند این بود که با او سخن می گوییم. اما ظرفیت روحی مجید پایین است. روش وحی به او بیشتر شبیه مشاوره است. خود دخیل است. اگر اراده کنیم می توانیم چنان به او وحی نماییم که همچون سخن گفتن باشد. اما جز در مواقع ضرورت اینکار صورت نمی گیرد. ما در پی اقناع او هستیم. او بسیار سخت تر از شما اقناع می شود. بخاطر ضعف ظرفیت روحی، وحی را ضعیف، نجواگونه در میابد. حدس و گمان او موجب دوام رابطه است اما تمرکز و دقت افکار ما را پایین می آورد. ممکن است حدس و گمان او بر افکار ما پیشی گیرد. به همین دلیل عموما میان سخنان ما و او شباهت زیادی وجود دارد. مجید از عقول است و اندیشه بلندی دارد. همان شما را کفایت می کند. با گوش روح می شنود و چشم هم اکنون ندارد. او را رها سازید و خود را به ورطه هلاک نیفکنید. تمام. هویت او را هم فاش نسازید.

نیما حق پور در مرجع [2] به موضوع تکلیم خدا با موسی می پردازد. وی آیات 163 و 164 سوره نساء را بوضوح گویای این می داند که تکلیم خدا با موسی با وحی او به سایر انبیاء از جمله پیامبر اسلام تفاوت ماهوی دارد. وی ویژگی ممتاز در سخن گفتن خدا با موسی را دارای ماهیت »مکالمه‌ای« دارد. بدین معنا که وحی به موسی و سخن گفتن او با خدا در برخی مواقع همزمان است، یعنی یکی خدا می گوید یک موسی، و نوبت به نوبت جای گوینده و شنونده عوض می شود. ملائکه این ویژگی وحی به موسی را و بواقع وحی بصورت مکالمه پروردگار با موسی را تصدیق می نمایند. اما تاکید دارند آن ویژگی ممتاز و امتیاز ویژه ای نبوده است. ارتباط بنده با ملائکه و پروردگار هم به همین صورت می باشد.

به ترتیب پروردگار، سپس جبرییل امین و در انتها پروردگار می فرمایند:
اما داستان آفرینش آدم و حوا خوابی بود که به پیامبر نمایاندیم و برای پیامبران پیشین روایت کردیم. بخشی از آن حقیقت و بخشی مربوط به آینده بود که به وقوع می پیوست و بخش کم اهمیتی از آن داستان بود با اهداف آموزشی. تمام شد. جبرییل امین سخن می گوید داستان ابلیس حقیقت بود. اما سجده فرشتگان مربوط به آینده بود. زیستن در بهشت و اخراج از آن به سبب خوردن سیب آموزشی بود. نکاتی داشت. اولین نکته آن اطاعت از پروردگار و عدم تکبر و خودپسندی بود. بدان سبب نماز را بر شما واجب گردانیدیم. اما نکته دوم عدم معصیت خداوند بود توسط انسان. زشتی هایشان نمایان شد و عورتشان آشکار گردید. پس بر شما باد به پوشاندن عورتتان. نکته سوم و نکات بعدی ذهن مجید یاری نمی کند. پروردگارت سخن می گوید، بدانید وحی بر مجید امری سخت و طاقت فرسا بر ما است. وی انسان بسته ای است. بسیار محکم است. نفوذ ناپذیر است. جز پروردگار دل در گرو کس ندارد. او از پرهیزگاران است. تا خود یاری نکند، توان القا توسط ملائکه و ارواح طیبه بر وی وجود ندارد. او سخت کوش، زحمتکش است، کار را بر ما سخت کرده است. خود را مکلف به یاری او می دانیم. تمام. والسلام.

ملائکه دارای نگاه ماکرو قوی تری نسبت به انسان ها می باشند. مَثَل آن مانند جاده است که ماشین های سنگین دارای دید بهتری نسبت به دیگر ماشین ها هستند و مسیر را بهتر می توانند انتخاب کنند. اما عقول پیامبران و ائمه هستند. پیامبران و ائمه دارای درجه عقل بالاتری نسبت به ملائکه می باشند. البته ملائکه مقرب هم جزء عقول محسوب می شوند. پروردگار و ملائکه این پاراگراف را تصدیق می کنند.

جبرییل امین و سپس پروردگار می فرمایند:
اما بدانید، این آخرین ارتباط وحیانی میان بندگان و پروردگار و ملائکه می باشد. انسان ها به درجه ای از آگاهی و علم رسیده اند که دیگر نیازی به ما نیست. سعی کردیم حقایق بر شما آشکار گردانیم. اینبار سعی شد حکمت های احکام آشکار و بیان گردد. درباره چگونگی ارتباط با پیامبران، شبهات و محدودیت ها سعی کردیم توضیحات لازم را بیان کنیم. ما معتقدیم انسان ها به درجه ای از آگاهی رسیده اند که بتوانند خود برای خود تصمیم بگیرند و امیدواریم در جهت خیر و خوبی خود حرکت کنند. دیگر با انسان دیگری، ما ارتباط وحیانی برقرار نمی کنیم. از این نظر مجید خاتم الرسل محسوب می شود. مگر مشیت پروردگار خلاف این قرار گیرد. بدانید، ما شما را رها نمی کنیم. مختارید، معلوم نیست چقدر زمان ببرد که راه خیر و درست خودتان را پیدا کنید. چقدر هزینه دهید؟ ممکن است خودتان را منقرض نمایید یا درصد زیادی از شما انسان ها کشته شوید. به تصمیم و اراده جمعی تان بستگی دارد. سرنوشتتان را فقط خودتان تعیین کننده هستید. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. پروردگار سخن می گویند: بدانید و آگاه باشید! ما فکر می کنیم شما بالاخره راه درست زندگی کردن را فرا خواهید گرفت و زمین به صالحان به ارث خواهید رسید. تمام. والسلام. قبل از این جبرییل بودم.

مراجع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر