مجید نواندیش : در این مقاله به شرح چرخه
های تکوینی می پردازم. چرخه تکوینی، حوادث دارای تشابه است که در فواصل زمانی
تکرار می شود. یکی از چرخه ها، نفس زکیه می باشد که در طی آن فردی پاک و زکی کشته و
شهید می شود. شهید شدن نفس زکیه ها یکی از چرخه های تکوینی در طول تاریخ می باشد. عیسی
(ع) یکی از نفس زکیه ها بوده است. همچنین امام حسین (ع) هم نفس زکیه بوده است. شهادت
نفس زکیه را هم از علایم حتمی ظهور گفته اند.
اگر تعادل میان گناه و پاکی
را همچون نسبت میان هوای آلوده و هوای پاک در کلان شهرها در نظر بگیریم. هنگامی که
میزان هوای آلوده فزونی می گیرد، آلودگی زیاد هوا بوجود می آید. شهادت نفس زکیه ها
هوای آلوده را کمی پاک می گرداند. البته عملکرد دقیق آن برایم نامشخص است.
در آموزه های مسیحی، مصلوب
شدن مسیح به عنوان کفاره گناهان بشر از تعالیم بنیادین آن است[1]. طبق اعتقاد مسیحیت، گناه نخستین
آدم و حوا، به همه فرزندان آدم سرایت کرده است و تنها راه پاک شدن از آن فدا شدن
مسیح از راه مصلوب شدن بود. این تفکر بیشتر از طریق پولوس وارد اعتقاد مسیحیت شد.
یک عقیده مشابه اما دارای
طرفداران اندک درباره شهادت امام حسین (ع) در میان شیعیان نیز وجود دارد. این
عقیده، شهادت امام حسین (ع) را موجب آمرزش و پاک کردن گناهان شیعیان می داند. شهید
مطهری در هنگام اشاره به تحریفات عاشورا، این تفکر را یک فکر مسیحی می داند که در
میان شیعیان رایج شده است[2].
یکی از پیش بینی های مشهور
در ظهور قائم نیز شهادت نفس زکیه می باشد. منظور نه یک نفر بلکه چندین نفر و مراد
بواقع نفس زکیه ها می باشد.
کلا تصور می کنم تعادل میان
گناه و آلودگی نسبت به صالحی و پاکی در مجموع بر جاهایی تاثیر گذار است. نیروهای
خیر هنگامی که این تعادل بهم بخورد و نسبت آلودگی و گناه به پاکی و صالحی بهم
بخورد و اصطلاحا مانند کلانشهرها هوا بدلیل پدیده اینورژن بصورت ثابت آلوده شود،
برای برقرار کردن تعادل و برگرداندن نسبت تعادل و پاکیزه کردن هوا، از چرخه تکوینی
نفس زکیه استفاده می کنند و با آن سعی می کنند هوا را پاکیزه گردانند.
چرخه تکوینی دیگر یزیدیان و
سفیانی ها می باشد. در طول تاریخ همواره در یک چرخه، گروههایی خواهند آمد که به
نحو وحشیانه ای سفیان و خونریزی انجام می دهند. شاید ظهور سفیانی ها، کار نیروهای
شر باشد. ملائکه بصورت غیر رسمی می گویند درست است. در احادیث پیش بینی وقایع ظهور
قائم از یزیدیان و قاتلان امام حسین در احادیث متعددی یاد شده است که تصور می کنم
اشاره به همین چرخه تکوینی و سفیانی ها باشد. احتمالا بهنگام بهم خوردن تعادل و
غلبه گناه و آلودگی، نیروهای شر، یزیدیان و نیروهای سفیان و خونریز را غلبه می
دهند. ملائکه بصورت غیر رسمی می گویند فقط ما بر چرخه ها تاثیر گذار نیستیم.
نیروهای شر هم بر چرخه ها تاثیر گذار هستند.
داعش، حکومت بشار اسد
نمونه هایی از ظهور سفیانی ها در عصر حاضر می باشند.
پروردگارت سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشید! بین
نیروهای خیر و شر اشتراک مساعی وجود دارد. لازم است تعادل میان تاثیر گذاری
نیروهای خیر و شر حفظ شود. هر گاه گناهان و آلودگی افزون گردد تاثیر نیروهای شر
بر نیروهای خیر پیشی می گیرد. بنابراین لازم است تعادل دوباره برقرار شود.
چرخه ها درین زمینه کمک کننده هستند. نیروهای سفیانی و خونریز ظهور و تجلی نیروهای
شر هستند. نشانه پیروزی آنان در آوردگاه نیروهای خیر و شر هستند. لازم است بدانید
درین آوردگاه، بطور کلی نیروهای خیر در اقلیت تاکنون بوده اند. لذا از اندک توان و
قدرت خود همچون معدود نفس زکیه ها استفاده می کرده اند تا مغلوب نیروهای شر
نگردند. دقت کنید آنها گناهان شما را پاک نمی کنند. بلکه پاک کننده بار سنگینی
گناهان شما و متعادل کننده میزان تاثیر نیروهای خیر و شر بر روح شما هستند.
فرق است میان گناهان و بار گناهان. اثرات و تاثیر گناهان شما بر عالم ملکوت را از
بین می برند. باید بدانید، هر کس مسئول اعمال خویش است، نه بیشتر و نه کمتر.
بنابراین همواره مراقب اعمال خود باشید. تمام. والسلام علی من التبع الهدی.
یکی از چرخه های دیگر که ملائکه بصورت غیر رسمی تایید می
کنند، چرخه به قدرت رسیدن صالحین مستضعف می باشد.
در سوره قصص آیه 5 داریم:
وَ
نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ
أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ
و
خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان
[ مردم ] گردانیم ، و ایشان را وارث [ زمین ] کنیم ،
استاد گمنامی معتقد بود که
فعل این آیه مضارع استمراری می باشد. این بدین معنی است که روند پیشوا شدن و وارث
زمین شدن مستضعفین، بصورت استمراری صورت می گیرد. ایشان معتقد بود که مستضعفین در
چرخه تناسخ یا رجعت، پیشوا می شوند و به قدرت می رسند و این روند مستمرا به وقوع
می پیوند. این آزمون الهی است، تا مشخص شود آنان که فرودست بوده اند به هنگام به
قدرت رسیدن چگونه عمل می کنند. ملائکه بصورت غیر رسمی این پاراگراف را تصدیق می
کنند.
در سوره انبیاء آیه 105
داریم:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ
الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت ، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین
را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
البته تصور می کنم هدف و
جهت برنامه ریزی پروردگار و ملائکه در مورد انسان ها نیز به ارث رسیدن زمین به
صالحان و مستضعفان صالح در نهایت می باشد. ملائکه این مطلب را هم تصدیق می
کنند.
صالح از ریشه صلح می
آید. صلاح متضاد فساد است. عمل صالح، عملی است که از آن آرامش و صلح برای
دیگران نتیجه شود. منجر به فساد برای دیگران نشود. می توان نتیجه گرفت هدف این است
که میان انسان ها بر روی زمین صلح و آرامش برقرار می شود. پروردگار مخالف زیستن
انسان ها در کنار یکدیگر با صلح و آرامش نیستند. ملائکه این جمله را تایید می
کنند.
تصحیح
نسخه 1.1
سوره
نساء آیه 157- 158:
157) و گفته ایشان که: «ما مسیح ، عیسی بن مریم ،
پیامبر خدا را کشتیم» ، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند ، لیکن امر
بر آنان مشتبه شد و کسانی که در باره او اختلاف کردند ، قطعاً در مورد آن دچار شکّ
شده اند و هیچ علمی بدان ندارند ، جز آنکه از گمان پیروی می کنند ، و یقیناً او را
نکشتند. [ نظرات
/ امتیازها ]
158) بلکه خدا او را به سوی خود بالا بُرد
، و خدا توانا و حکیم است.
آل
عمران آیه 55:
[ یاد کن ] هنگامی را که خدا گفت: «ای عیسی ، من
تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می برم ، و تو را از [ آلایش ] کسانی که کفر
ورزیده اند پاک می گردانم ، و تا روز رستاخیز ، کسانی را که از تو پیروی کرده اند
، فوق کسانی که کافر شده اند قرار خواهم داد آن گاه فرجام شما به سوی من است ، پس
در آنچه بر سر آن اختلاف می کردید میان شما داوری خواهم کرد.
در مقاله از عیسی (ع) بعنوان یکی از نفس زکیه ها
نام برده شده است که نیازمند تصحیح و رفع خطا می باشد. در قران کریم تصریح شده است
که عیسی مسیح (ع) مصلوب نشده است و امر بر آنان مشتبه شده است. بنابراین در مقاله
در ذکر نام عیسی مسیح بعنوان مثال خطا روی داده است. البته این نافی اصل مطلب، نفس
زکیه ها و نقش آن ها نمی باشد.
اعتقاد به گناه اصلی و فدا شدن مسیح، بیشتر از
طریق «پولوس» وارد اعتقادات مسیحیت شد. او که یهودى زادهاى اشرافى و از مخالفان
سرسخت مسیحیت بود، به ادعاى خودش در اثر مکاشفه اى که در آن حضرت مسیح را دیده
بود، به مسیحیت ایمان آورد. پولوس معتقد بود که «با گناه آدم، انسانها همه
گناهکار شدند و بدین ترتیب گناه و مرگ به جهان آمد. این گناه با زاد و ولد
بینانسانها اشاعه یافت و این جسم انسان است که عامل کسب و انتقال گناه است… عامل ورود گناه به جهان، آدم است. گناه او گناه
شخصى نیست لذا نزد او باقى نمىماند و به همه سرایت مىکند. چرا که او با این گناه
جوهر انسان را فاسد کرد و بدین ترتیب انسان تحت سلطه گناه درآمد. انسان به سبب
سرپیچى آدم گناهکار شد و به دلیل تبعیت از آدم ثانى (عیسى مسیح) از گناه پاک
مىشود و جلال خدا را درک مىکند.» [3] به نظر پولوس اگر حضرت مسیح به صلیب کشیده نمىشد جهان تحت سلطه گناه
باقى مىماند و انسان هرگز راهى به نجات نداشت، لذا براى نجات انسان باید یگانه
پسر خدا قربانى میشد[4].
گفته اند قبل از مسیح 16 نفر دیگر هم بودند که
مدعی بودند که ذات خدایی دارند و امده اند تا برای گناهان بشر فدا شوند. مردم
طرسوس ( محل تولد پولس) اعتقاداتی مشابه اعتقادات مردم فریجیه در مورد اتیس، مردم
بابل در مورد تموز، مردم شام در مورد ادونیس، مردم مصر در مورد اوزیریس و سایر
خدایان آن عصر را داشته اند... طرسوس در نزدیکی فریجیه و شام قرار داشت و ارتباط
دائمی با فینیقیه و مصر داشت.
اناجیل چهارگانه هیچ اشاره ای به گناه اصلی و فدا
ندارند. و هیچ یک از نویسندگان اناجیل چهار گانه از فدا و سرایت گناه آدم به تمام
بشریت سخنی به میان نیاوردندو برای اولین بار پولس در نامه هایش به ویژه نامه او
به رومیان از این آموزه سخن گفته اند[5].
مراجع
[2]https://article.tebyan.net/378588/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%AF-
[3] کتاب مقدس، عهد جدید، نامه پولوس به
رومیان، باب ۵ و ۶٫
[4] الهیات جدید (مجموعه مقالات)، ترجمه
شهرام پازوکى و دیگران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۳، ص ۳۹۷-
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر