۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

الله و رب(1)

سیر تحولی

مجید نواندیش : بنده به لطف خداوند دارای تجارب معنوی زیادی هستم. اما هنگامی که با شبهات دینی و .... آشنا شدم، برای من به هیچ وجه چنین دینی قابل پذیرش نبود. پذیرش فرگشت ضربه بزرگی به اعتقادات من درباره خداوند وارد کرد. آشنایی با شبهات منتقدین مطالعه بیشتر شبهات و اشکالات دین باعث شد تقریبا به بی خدایی و آتیست بودن رسیدم. واقعیت این است که با بی میلی و بخاطر خانواده سنتی، نماز کماکان میخواندم، اما برایم هیچ معنایی نداشت. دلیل نماز خواندن هم این بود که تجربه های معنوی داشتم که توضیحی برای آنها نداشتم. بنده چیزهای عجیب تجربه کرده بودم ولی آیا آنها موید خدا می توانست باشد؟ خدا را نه می توانستم منکر شوم نه می توانستم مویدی برای وی بیابم. نمی توانستم کاملا منکر امکان پیامبر و ائمه بشوم. به تحقیق درباره گزارشات مختلف تجربه های معنوی مختلف همچون NDE، OBE و .... پرداختم. در یک فروم علوم غریبه که گزارشات برونفکنی می دادند عضو بودم، به طور جدی به دنبال کردن و بررسی گزارشات پرداختم. شواهدی مبتنی بر وجود فرشتگان، روح یافتم. به وجود اجنه با توجه به تجربه های خودم اطمینان داشتم. اما با کمال تعجب در سایت علوم غریبه انسان هایی مشاهده کردم که برونفکنی می کردند، موجودات غریبه را مشاهده می کردند اما به وجود خدا اعتقاد نداشتند و خدا پرست نبودند. بنده آگنوستیک یا ندانم گرا شده بودم. با استادی بزرگ و ارزشمند به لطف خدا آشنا شدم و وی تا حدی شبهات و مشکلات دین را برایم پاسخ داد. اما کماکان شواهدی مبتنی بر وجود خداوند نمی یافتم.

بنده بصورت احتمالاتی، به احتمال وجود بالای 50% فرشتگان و ارواح رسیده بودم. بنده به این نتیجه رسیدم که ادیان حاصل ارتباط ملائکه با انسان ها می باشد. در کشورهای غربی هم دینی وجود دارد که معتقد است ادیان حاصل ارتباط برقرار کردن موجودات آسمانی با انسان ها می باشد. درباره اعتقاد به خدا بسیار اندیشیدم. هیچ شواهدی دال بر تایید یا انکار خداوند نتوانستم بیابم. به این اندیشیدم که ممکن است فقط اجنه که به وجود آنها اطمینان داشتم وجود داشته باشند و به دو قسمت خیر و شر تقسیم شوند. اما سوال و ابهام اینجاست که اگر فقط اجنه وجود داشته باشند، پس چرا داستان خلقت و اشارت ها به اجنه ها بگونه ای است که پایین تر از انسان هستند. این نشان میدهد که موجوداتی بغیر از اجنه و بالاتر از آنها هم وجود دارد که این داستان ها را برای پیامبران تعریف کرده اند.

با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که اعتقاد به خداوند (صرف اعتقاد به خداوند نه دین خاصی) برای خود انسان مفید فایده است. اعتقاد صرف به خداوند هیچ ضرری برای انسان ندارد. اما با اعتقاد به خداوند انسان قادر است دعا کند که بخاطر قانون جذب می تواند مفید فایده باشد. در وقت گرفتاری اینکه انسان پناه و ملجایی داشته باشد، از لحاظ روانی برای انسان سودمند است. تنها خداوند است که یک انسان بسیار خشمگین، غمگین و افسرده تنها را می تواند آرام کند و باعث شود که وی با او راز و نیاز کند. شکر گزاری و راضی بودن به رضایت خداوند راهی مطمئن برای جلوگیری از ناامیدی و عدم افسرده شدن علی الخصوص در سختی ها و مشکلات می باشد. بنده به اعتقاد خودم محتمل سختی های زیادی شدم و خداوند در آن سختی ها ملجا و آرامش بخش بود. اعتقاد به خداوند، فقط خود اعتقاد به خدا چیزهای مفیدی دارد و ضرری ندارد. مضرات در دین است. مهم این است که اگر معتقد به دینی شدیم به قرائتی از دین معتقد شویم که به ضرر انسانیت نباشد. بنده به احتمال 50.001% درصد خدا را فقط بدلیل سودمندی برای خودم پذیرفتم و دیندار شدم. تصمیم گرفتم مانند استادم به قرائتی از دین معتقد شوم که مفید فایده و سودمند باشد.

امروزه برخی بر اساس نتایج تحقیقات یونگ در مورد خواب معتقد به وجود یک روح کیهانی یا روح مشترک حاکم بر دنیا می باشند و آن را خدا می نامند. اگر بپذیریم که انسان این نفس واحد دارای روح می باشد هیچ دلیلی ندارد که نپذیریم جهان به مثابه یک واحد هم دارای روحی نباشد. امروزه خداناباوران برای اثبات وجود خدای ادیان ابراهیمی برهان شر را مطرح می کنند. برهان شر می گوید خداوند اگر مهربان و خیرخواه مطلق، توانای مطلق و دانای مطلق می باشد آنگاه شر یا شر گزاف در این دنیا نباید وجود داشته باشد. برهان شر به عقیده منصفان، برهان بسیار قوی می باشد و دینداران ابراهیمی قادر به پاسخگویی کاملا اقناع کننده به آن نمی باشند.

بنده احتمال وجود خداوند را نفی نکردم. به این نتیجه رسیدم که دین حاصل ارتباط ملائکه با انسان ها می باشد. اگر اگر، خدایی هم وجود داشته باشد بدلیل برهان شرور، وی توانای مطلق و عالم مطلق نمی باشد. حس می کنم خداوند توانای مطلق ، عالم مطلق و دیگر مبالغه ها توصیف شده است برای زیباتر کردن حس پرستش خداوند توسط انسان. برای اینکه در انسان میل به تعظیم و اطاعت پذیری بیشتری ایجاد کنند تا انسان در روی زمین دچار خودپرستی و تکبر و غرور نشود. استاد بنده به تفکیک الله و رب معتقد بود و این در خاطر من مانده بود. یک روز در طی یک تجربه معنوی، پروردگار و رب عالم بطور مستقیم با بنده سخن گفتند و متوجه شدم که پروردگار یا رب هم وجود دارند.

تاثیر روانی اعتقاد به خداوند

امروزه در جدیدترین تحقیقات، محققان دریافته اند افرادی که ارتباطات مذهبی دارند، در مقایسه با افراد بدون ارتباطات مذهبی، حدودا چهار سال بیشتر عمر می کنند. این بدلیل منفع شیوه های ناسالم زندگی نظیر مصرف الکل و مواد مخدر و نیز استفاده از شیوه های کاهنده استرس نظیر شکرگزاری، عبادت و مدیتیشن می باشد[1].

امروزه روانشناسان مشهوری به اثرات آرامش بخش دین معترف هستند. دیل کارنگی روانشناس مشهور آمریکایی می نویسد: در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یک نفر خودکشی و در هر دو دقیقه، یک نفر دیوانه می شود که اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود[2][3].

امروزه شکرگزاری را یکی از مراحل جذب موفقیت و ثروت به حساب می آورند. دارن هاردی نویسنده آمریکایی، سخنران، مشاور و ناشر سابق مجله موفقیت، در کتاب بهترین سال زندگی شما شکرگزاری را یک انتخاب که می داند که تکرار آن موجب ایجاد عادت می شود. وی پیشنهاد می کند هر روز چند دقیقه به فکر کردن درباره داشته هایتان تخصیص دهید و اینگونه ذهنیت دارا بودن در شما ایجاد می گردد. وی معتقد است قانون شکرگزاری همانند یک آهن ربا عمل می کند و وفور نعمت را به زندگی شما جذب می کند[4].

جک کنفیلد نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی معتقد است شکرگزاری یکی از بالاترین حالت های احساسی و ارتعاشی است که هر کسی می تواند آن را با تمام وجود حس کند. وقتی شکرگزار داشته های فعلی تان باشید، به طور طبیعی چیزهای بیشتری را جذب می کنید که می توانید به خاطر آن ها نیز شکرگزار باشید. وی در ادامه می گوید هر صبح 7 دقیقه را برای شکرگزاری اختصاص دهید. همچنین هر روز قدردان حداقل 3 نفر باشید و ...[5].

محمود جولایی در سایت راز موفقیت، پایه و اساس قانون جذب کائنات را شکر نعمت می داند و می گوید شکر نعمت، نعمتت افزون کند. وی می گوید شکرگزاری احساس انگیزشی بسیار قدرتمندی برای ادامه مسیر موفقیت در انسان ایجاد می کند[6]. آنتونی رابینز میگوید. راز خوشبخت زندگی کردن، بخشش است. وی همچنین در کتاب تزلزل ناپذیر می گوید: شکرگزاری راه کاری است برای پایان دادن به رنج بردن.

جول اسکات اوستین یک واعظ، کشیش تلویزیونی، نویسنده می باشد که دارای سخنرانی های انگیزشی مختلفی نیز می باشد. خطابه های تلویزیونی او توسط بیشتر از 7 میلیون بیننده در هفته و بیشتر از 20 میلیون نفر در ماه در بیش از 100 کشور دیده می شود[7]. وی سخنرانی های زیادی درباره خداوند دارد. بطور مثال در سخنرانی می گوید، شاید شما به خداوند پشت کنید اما او هرگز به شما پشت نخواهد کرد، لطف و رحمت او از هر اشتباهی بزرگتر است. یا در سخنرانی دیگری می گوید، اگر به خدا توکل کنید هیچ چیز و هيچ کس نمی تواند برنامه ای که او برای زندگیتان دارد را متوقف کند.

در سال 2006 تحقیقی توسط بنیاد جان تمپلتون با هزینه 2.4 میلیون دلار انجام شد و در آن تاثیری از دعا کردن بر روی بهبودی بیماران به دست نیامد[8][9]. بنظر بنده هم دعا دارای تاثیر در زمینه شفای بیماری نمی باشد. اما اثرات روانی قابل توجهی بر روی بیماران و انسان های گرفتار دارد.


طبق کونیگ از دانشگاه دوک، وقتی دعا و نیایش باعث متعال و آرام شدن فرد شود، کورتیزول، اپینفرین و نوپینفرینهورمون هایی که درغده آدرنال در واکنش به استرس ساخته می شود را بازمی دارد. این مواد شیمیایی جنگ یا گریز، در طول زمان میتواند باعث به خطر انداختن سیستم ایمنی بدن، و بالا بردن احتمال ابتلا به مشکلات و بیماری های مختلف از قبیل بیماری های قلبی، سکته، زخم های گوارشی، و اختلال التهاب روده شود. متخصصین بسیار عقیده دارند که با احساس آرامش، که می تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شده یا در خود فرد ایجاد شود، سیستم دفاعی بدن فرد تقویت می شود[10] 

عملکرد دعا و نیایش کم شباهت به آنچه در قانون جذب برای جذب موفقیت و ثروت می گویند نمی باشد. بسیاری از کانال های انگیزشی و جذب موفقیت، هر روز دعا و نیایش صبحگاهی می گذارند. دعا از نظر روانی بر روی انسان ها چه موفق، چه بیمار و چه گرفتار موثر است و باعث بهبود حال روانی می شود. مطالعات انجام شده در مورد نقش مذهب از لحاظ بهداشت روانی نشان میدهد که مردم از مذهب برای مقابله با فشارهای روانی عمده زندگی یا مقابله با اختلال، جنگ و بمب گذاری استفاده می کنند. به عقیده برخی از روان شناسان، انواع خاصی از نمودهای مذهبی سودمند و انواع خاصی از آنها مضر هستند. در بسیاری از مطلاعات به این نتیجه رسیده اند که آن دسته از مردم که خداوند را تنبیه کننده و توبیخ کننده می دانند، وضعیت بهداشت روانی ضعیف تری دارند، چون احساس می کنند حمایت عاطفی لازم از سوی خداوند دریافت نمی کنند. معمولا این افراد دچار آشفتگی، اضطراب و افسردگی می شوند. اما آن دسته از مردم که خداوند را مهربان می دانند، معتقدند که خداوند در حل مشکلات به آنها کمک میکند این افراد معتقدند که همکاران و رهبران مذهبی آنان، حمایت مورد نیاز را در اختیارشان می گذارند و به نظر می رسد که اینان بهشت روانی مثبت تری دارند[11].

پژوهش ها نشان می دهد افرادی که دارای مذهب درونی هستند، یعنی معتقدند که مذهب در ذات آنها ریشه دارد، در مقایسه با افرادی که مذهب بیرونی دارند یعنی مذهب را وسیله برای دستیابی به چیز دیگر می دانند، بهداشت روانی مثبت تری دارند[12].
بنظر می آید که افراد مذهبی و غیرمذهبی فشار روانی مشابهی را تجربه می کنند لینک افراد مذهبی بهتر می توانند با رویدادهای منفی زندگی و عوامل فشارزای روانی مقابله کنند[13]

اسپیکا و همکارانش 36 بررسی تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی تر یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد.  همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی داشتند، ترس کمتری از مرگ گزارش کردند.
حتی هانت سازگاری زناشویی 64 زوج را مورد بررسی قرار داد و نشان داد که مذهب بطور مثبت با سازگاری زناشویی، خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.

در تحقیق دیگری گروه تحقیق کونیگ در سال 1977 و دیگر محققین افسردگی بسیار پایین را در بین سالمندان عامل به مذهب نشان دادند. رابطه ایمان و احساس امنیت و آرامش روانی را اکثر دانشمندان صراحتا یا بصورت ضمنی پذیرفته اند[14].

توبه در اسلام، اعتراف به گناه نزد مسیحیان، باعث کاهش عذاب وجدان و التیام یافتن انسان می شود. مرجع [15] در ضمن برشمردن پنج عامل اصلی موفقیت در زندگی یکی از آنها را صبر برای رسیدن به موفقیت می داند. وی می گوید کاملا طبیعی است که برای گرفتن و دیدن نتیجه کار باید صبر و حوصله داشت و در عین حال پشتکاری خود را از دست ندهید. مرجع [16] توکل به خدا را برای کاهش نگرانی های ناشی از بیماری های مهم، صبر بر سختیها و پذیرش خواست الهی و تن دادن به عوارض و معلولیتهای درازمدت و پرهیز از عوامل بروز دهنده یا تشدید کننده اختلالات روانی را مناسب می داند.

مراجع
[3] آرامش در پرتو نیایش، رحیم کارگر
[8] «Long-Awaited Medical Study Questions the Power of Prayer» (انگلیسی). نیویورک تایمز. بازبینی‌شده در ۲۶ مارس ۲۰۱۳.
[11] كلاي، 1996
[12] دوناهو، 1985
[13] شافر و كينگ، 1990
[15]http://dtahavol.com/5-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/
[16] http://psychoanalyse.blogfa.com/post/55

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر