مجید نواندیش : در کتاب پیدایش باب 2 آیه 11 تورات آمده است:
زيراكه
در شش روز، خداوند آسمان و زمين و دريا و آنچه را كه در آنهاست بساخت، و در روز
هفتم استراحت کرد.[1]
در سوره یونس آیه 3 آمده است:
پروردگار
شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید. سپس بر عرش استیلا
یافت. کار [ آفرینش ] را تدبیر می کند. شفاعتگری جز پس از اذن او نیست. این
است خدا ، پروردگار شما ، پس او را بپرستید. آیا پند نمی گیرید؟
در سوره ق آیه 38 آمده است:
استاد الهی قمشه ای: و همانا ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست همه
را در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید.
درباره شان نزول این آیه و آیه بعدی گفته اند: یهودیان
نزد رسول خدا صلى
الله علیه و آله و سلم آمدند و درباره خلقت آسمانها و زمین از وى سؤال کردند.
پیامبر فرمود: خداوند زمین را روز دوشنبه خلق نمود و ..... سپس یهود پرسیدند: یا
محمد پس از این خلقت و آفرینش، خداوند به چه کارى پرداخت؟ پیامبر آیه «ثُمَّ
اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» را قرائت فرمود یعنى سپس به استیلاى بر عرش که حاکى از
قوت و قدرت بىپایان خداوند است، پرداخت. یهودیان گفتند: در این
صورت کار خداوند در این مرحله پایان یافت و روز شنبه را به استراحت پرداخت و بر
عرش خود تکیه زد تا رفع خستگى نماید. پیامبر پس از گفتار یهود در خشم شد و غضبناک
گردید و خداوند براى رد گفتار یهودیان این آیات را نازل فرمود.[2][3]
بنا بر نقل تورات، خداوند پس از شش روز کاری، روز
هفتم را استراحت و آن را تقدیس میکند و مبارک میشمارد: و در روز هفتم، خداوند از
همۀ کارهایش فارغ شد و در روز هفتم بهخاطر همۀ کارهایی که انجام داده بود،
استراحت میکند (پیدایش، 2: 2)؛ بنابراین آن را تقدیس میکند و مبارک خواند
(پیدایش، 2: 3). در این آیات بهصراحت از استراحت خداوند در روز هفتم آفرینش یاد
شده است؛ البته ظاهراً این «استراحت» به دلیل خستگی خداوند از شش روز کاری نبوده
است؛ زیرا در آیهای دیگر آمده است: آیا ندانسته و نشنیدهای که خداوند
جاودان، آفریننده اقصای زمین، درمانده و خسته نمیشود و فهم او را تفحّص
نتوان کرد (اشعیاء، 40: 28). در تورات برای بیان این استراحت از واژه عبری
«سَبت» (שבת = sabt) استفاده
شده است. این واژه در اصل به معنی «استراحتکردن» و «آرامگرفتن» است (حییم، 1344:
537) که به معنی «روز شنبه» نیز در عبری بهکار میرود (حییم، 1344: 538) و براساس
تعالیم یهودی، همه موظفند در روز شنبه از کسب و کار و امور دنیوی دست بکشند و به
تأسّی از خداوند به استراحت بپردازند و تنها به عبادت مشغول شوند و آن روز را
مبارک بشمارند (هاکس، 1377: 468). در قرآن نیز به این سنت یهودیان اشاره شده است
(اعراف/163).
درخصوص قرآن، برخی مفسران با استدلال نبودن شب و
روز در ابتدای آفرینش، مراد از «ستّة ایام» را مدت زمانی برابر با شش شبانه روز
دنیوی میدانند[5][4]. طبرسی با اینکه شش روز آفرینش را مدت زمانی
معادل شش روز دنیوی میداند [6]، روایتی از عکرمه نقل میکند که میگوید:
خداوند زمین را روز یکشنبه و دوشنبه آفرید، کوهها را روز سهشنبه، درختان، آب و
سرزمینهاى آباد و خراب را روز چهارشنبه، آسمان را در روز پنجشنبه و خورشید، ماه،
ستارگان، فرشتگان و آدم را در روز جمعه آفرید [7]؛ اما به نظر میرسد این روایت، از آموزههای
یهود وارد اسلام شده است؛ زیرا از آفرینش خدا در روز شنبه سخنی به میان نیامده
است. همچنین تقریباً همان ترتیبِ آفرینش ذکرشده در تورات، در این روایت نیز مشاهده
میشود. برخی دیگر، مراد از «یوم» در آیات آفرینش را مطلق «وقت» دانستهاند و
«ستّه ایام» را «ستّه اوقات» تفسیر کردهاند [9][8].
بیشتر مفسران متأخر، معنای واژه «یوم» در این
آیات را به معنای روز اصطلاحی نمیدانند؛ بلکه آن را به معنای برههای از زمان
معنا کردهاند و بر این گفته خود دلایل مختلفی آوردهاند؛ نخست اینکه به کار بردن
واژه «یوم» در معنای دوره یا برههای از زمان که دربردارندۀ حوادث بسیاری است،
کاملاً رایج است و در قرآن نیز چنین استعمالی در چند آیه بهکار رفته است (آل
عمران/104 ؛ یونس/102). دوم، قبل از خلقت آسمانها و زمین، اصلاً روز و شبی متصوّر
نبوده است؛ بلکه پس از خلق این دو، روز و شب معنا پیدا میکند [11][10] همچنین نصّ و تصریحی از قرآن کریم وجود ندارد که مراد از یوم،
همین بیست و چهار ساعت مصطلح باشد [13][12].
مفسرین متاخر عموما منظور
را شش دوران گرفته اند. اما پروردگار در طی یک تجربه معنوی به بنده گفتند، اینکه
در تورات گفته اند خداوند آسمان و زمین را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت
کرد، بواقع اندرز اخلاقی می باشد. در زمان یهودیت، هفته ابداع گردید. سعی شد که
به یهودیان یاد داده شود که شش روز کار کنند و یک روز سبت یا استراحت داشته
باشند. یهودیان از کار کردن در روز سبت بشدت منع شدند. برای تشویق یهودیان به
پیروی از این مدل، به آنان گفته شد که خداوند هم آسمان و زمین را در شش روز آفرید
و روز هفتم استراحت کرد. بعد قران برای حفظ وحدت رویه ضمن پذیرش این ادعا،
گفت خداوند نیازی به استراحت کردن ندارد و اینطور نبوده است که در روز هفتم
استراحت کند.
شبهه دیگری که بیان کرده اند این می باشد که در سوره فصلت
آیات 9 تا 12 جمع روزهایی که الله برای خلقت زمین و آسمان به آنها اشاره میکند 8
روز می باشد و با شش روز ادعایی آفرینش در تضاد می باشد[14].
ترجمه
درست این آیات توسط آقای صفوی بر اساس تفسیر المیزان صورت گرفته است[15]:
9) بگو : آیا واقعاً شما به آن کسی که
زمین را در دو مرحله آفرید کفر میورزید و برای او همتایانی قرار می دهید ؟
این جای شگفتی است . آن بلند مرتبه ، پروردگار همه جهان هاست.
10) او زمین را آفرید و در آن از فرازش
کوه هایی استوار پدید آورد و در آن خیر و برکت فراوان نهاد ، و خوراکی های آن
را در چهار فصل ، تقدیر فرمود ، در حالی که آنها با آنچه موجودات با زبان
نیازشان خواهان آنند برابر است.
11) سپس به آفرینش آسمان پرداخت ، و آن
توده ای از دود بود . پس به آسمان و زمین فرمود : خواه یا ناخواه باید به صحنه
وجود بیایید . گفتند : آمدیم و همه به دلخواه مطیع فرمان توییم.
12) پس کار آسمان ها را بعد از آن که
توده ای از دود درهم آمیخته بود در دو مرحله به هیئت هفت آسمان فیصله داد و
در هر آسمانی فرمان مربوط به آن را به فرشتگان آن وحی کرد ، و نزدیک ترین آسمان به
زمین را با ستارگانی که همچون چراغ هایی هستند آراستیم و آن را از نفوذ شیاطین
محفوظ داشتیم . این است اندازه آفرینی آن خدایی که هیچ کس و هیچ چیز بر او چیره
نمی شود و به هر چیزی داناست.
تفسیر
المیزان: ظاهرا مراد از چهار روز، در مورد ارزاق ،چهارفصل است که بواسطه حرکت زمین
به دور خورشید پدید می آیند.
ملائکه
و فرشتگان، بصورت غیر رسمی می گویند: این آیات ارتباطی به آن آیات آفرینش در شش
روز ندارد. تایید می کنند که آن چهار روز منظور چهار فصل است. می گویند دو
روز اشاره شده برای آفرینش زمین و آسمان هم معنای جدی ندارد. می گویند برای
ما مهم است نبوده است که مطابق با واقعیت بوده است یا نه؟ درباره هفت
آسمان هم می گویند مطابق با عقاید آن زمان سخن گفته اند. نکته این آیات را
اشاره به چهار فصل می دانند. همین. می گویند نکته اصلی آیه اشاره به چهار
فصل سال می باشد و نکته مهم دیگری ندارد.
پروردگار می فرمایند:
بدانید و آگاه باشید! آیات قران می توانند سرمشق زندگی شما باشند.
راه و رسم زندگی کردن را به شما بیاموزند. مابقی اعتبار چندانی ندارند. دنبال کشف
حقایق و اسرار از آنها نباشید. بر اساس باورهای قدیم مردم سروده ایم. آنها که
سرمشق زندگی هستند اهمیت دارند و مابقی برایشان بیش از حد اهمیت قائل نشوید. دنبال
استخراج معجزه از آنها نباشید. تمام. والسلام.
مراجع
[2] تفسیر کشف الاسرار و حاکم صاحب
المستدرک
[4] زمخشری، محمود، (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 3/288
[5] فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، (1420ق)، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 24/477
[6] طبرسى، فضل بن حسن، (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 4/659
[7] طبرسى، فضل بن حسن، (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 9/7
[8] ابن عاشور، محمد بن طاهر، (بیتا)، التحریر و التنویر، بیجا، بینا، 8/124
[9] بحرانی، سیدهاشم، (1416ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعث، 2/559
[10] مکارم شیرازی، (1376ش)، پیام قرآن، قم، نشر نسل جوان، 6/202
[11] طباطبایى، سیدمحمدحسین، (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ
مدرسان حوزۀ علمیه قم، 17/363
[12]
مصباح یزدی، محمدتقی، (1391ش)، معارف قرآن، قم، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی
(قدس سره)، 234
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر