۱۳۹۷ مهر ۲۰, جمعه

حلول

مجید نواندیش : حلول یک اصطلاح در کلام، فلسفه و عرفان می باشد. حُلول در فلسفه و الاهیات به معنی «فرودآمدن و نازل‌شدن در محلی» است[6]. داخل شدن روح کسی در کس دیگر را حُلول گفته اند.

امام باقر (ع) می فرماید: بی گمان خداوند چهارده نور از نور عظمت خویش را چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم آفرید که آن نورها همان ارواح ماست[1][2].

پیامبر (ص) فرمود: نور من از عظمت الهی آفریده شده است و عرش از نور من آفریده شده است و نور من از عرش بهتر است. چون عرش شعاع نور نبی اکرم است. پس مرتبه ی نورانیت پیامبر قبل از عرش است.

امام سجاد (ع) می فرماید: ان الله عز و جل خلق محمدا و علیا و ائمة احد عشر من نور عظمته[3]. پروردگار عز و جل، محمد و علی و ائمه را از نور عظمت خویش آفریده است[4].

تجسم مسیح از مباحث اساسی در الاهیات مسیحی است که بر طبق آن خدا جسمی برگزید و آن جسم بدن عیسی روح الله بود. این دیدگاه مسیحیان، ذات الاهی پسر خدا با جسم انسانی در وجود عیسی متحد شده‌اند. در انجیل یوحنا 14:10 از قول عیسی ذکر شده است که من در پدر هستم و پدر در من است[5].

آیا روایات و نقل قول های ذکر شده به معنای حلول می باشد؟ در طول تاریخ فرقه های اسلامی مختلفی علی الخصوص فرقه های با نحله عرفانی معتقد به درستی حلول شده اند. واقعیت چیست؟

پروردگار بصورت غیر رسمی می فرمایند: بله آنها از روح های پاک تشکیل دهنده ما بودند و بر روی زمین آمدند. اما تجلی ما نبودند. از ما جدا می شوند و بعد دوباره به ما می پیوندند.

در مقاله الله و رب / رب (3) [11] گفته شد که پروردگار از اتصال یکپارچه همه ارواح پاک دنیا تشکیل شده اند.

اهل حق یا یارسانان معتقدند روح امیرالمومنین یا پیامبر و .... در مرشدان آنها ظهور و تجلی پیدا کرده است. پروردگار غیررسمی می فرمایند اینطور نیست. رجعت ذریه پیامبر تازه ازین به بعد آغاز می شود.

پروردگار بصورت غیر رسمی می فرمایند: عیسی روح الله هم از جمله روح های پاک تشکیل دهنده پروردگار بوده است.

پروردگارت سخن می گوید:
بدانید و آگاه باشید! حلول وجود ندارد جزء در استثناء. پروردگار متشکل از ارواح پاک و طیبه ای است که گاه برای هدایت انسان ها و ارشاد آنها، این روح ها بر روی زمین آمده اند که از آنجمله میتوان به روح پیامبران اولوالعزم و ائمه اطهار اشاره نمود. همین و بس. نه بیشتر و نه کمتر. تمام. والسلام.

پروردگار می فرمایند:
بدانید و آگاه باشید! در ارتباط با بنده خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم و ائمه اطهار، برای اینکه چون عیسی نشود و آنان را تجسد رب ندانند، از لفظ نور استفاده کردیم. تمام. والسلام.
                                                                                                                     
بعضی فرقه ها بجای حلول، به تجلی و ظهور معتقد هستند. فرقه های غلات مختلفی در طول تاریخ وجود داشته است که معتقد بوده اند رب یا پروردگار در امام علی حلول یا تجلی یافته است. چنین عقیده ای به فرقه علویان سوریه یا نُصَیریه نیز نسبت داده شده است. در ملل و نحل شهرستانی گفته شده است که نصیریه و اسحاقیه هر دو فرقه به الوهیت علی (ع) معتقد بوده اند[7]. اسحاقیه تفاوتی میان پیامبر اکرم و علی (ع) قائل نبوده اند. هر دو را مانند دو نوری می دانسته اند که صرفا یکی بر دیگری پیشی گرفته است[8]. بعضی معتقدند که امیرالمومنین و پیامبر اکرم دو تجلی از یک نور بوده اند. بواقع یک روح بوده اند که در دو شخص تجلی پیدا کرده اند. در گذشته ذکر کردم که ائمه اطهار نیز با من دارای ارتباط می باشند. باید بگویم هم محمد مصطفی (ص) و هم امیرالمومنین هر دو با من ارتباط وحیانی داشته اند. ملائکه و فرشتگان بصورت غیر رسمی میگویند امیرالمومنین و پیامبر دارای اتصال و پیوند روحی قوی با هم بودند و هستند. همچنین بطور کلی ائمه اطهار و رسول با هم دارای پیوند روحی قوی می باشند، کمی ضعیف تر نسبت به پیوند امیرالمومنین و پیامبر می باشد.

عبدالله بن عمر نقل می کند که شنيدم از رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله و سلّم) كه سؤال شد: خداوند در شب معراج با تو به چه زبان سخن گفت؟ فرمود: با من به زبان على بن ابى طالب تكلم كرد و به من الهام كرد كه گفتم: پروردگارا تو بودى كه با من تكلم كردى يا على بن ابى طالب؟ خداوند فرمود: اى احمد من نيستم مثل ساير اشياء نه به مردم قياس مى ‏شوم و نه با شبهات به وصف در مى‏ آيم، ترا از نور خود و على را از نور تو آفريدم. پس ديدم در درون دل تو احدى محبوبتر از على بن ابى طالب (عليه السلام) نيست، از اين جهت به زبان و لهجه او سخن گفتم تا اين كه دلت آرام گيرد[9][10]. در اعتبار این حدیث البته شک دارم. ولی تصور می کنم احادیث دیگری با مضمون مشابه وجود داشته باشد.


پروردگار می فرمایند:
بدانید و آگاه باشید! همانا یکی از اسرار و رازهای الهی این است که ارواح می توانند متولد شوند. تعداد ارواح ثابت است. اما آنان می توانند نشو و نمو کنند. یعنی روحی جدید متولد می شود و روح قدیمی با روحی دیگر اتصال یکپارچه برقرار می کند. روح علی از روح محمد متولد شده است. اما بعد روح محمد با اتصال با روحی دیگر، به محمد تعلق گرفته است. دقت کنید بدین صورت ارواح قوی تکثیر می گردند. تمام. والسلام علیهم.

دقت کنید ارواح مطهر ائمه اطهار و پیامبر اسلام جزء ارواح پاک تشکیل دهنده پروردگار محسوب می شوند. از ایشان جدا شده اند و اکنون دوباره به ایشان پیوسته اند. اما هم پروردگار، هم ائمه اطهار و هم پیامبر اسلام هر یک با بنده دارای ارتباط وحیانی می باشند.

واقعیت این است که راههای گمراه کردن انسان ها بسیار مختلف و متعدد است. شیاطین و اجنه بصورت قبیله ای زندگی می کنند. هر کدام راه و روش و شیوه خاصی برای گمراه کردن انسان ها بلدند و در شیوه ای مهارت دارند. اما حق دارای شباهت بسیار و نقاط افتراق کم است. در حق، کلمات و سخنان و عقیده ها عموما مشابه است. هم افزایی وجود دارد.

مراجع
[2] المحتضر، ص ۲۲۸
 [3] كمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 319
[6] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%84%D9%88%D9%84
[9] الطرائف، ترجمه داود إلهامى، صفحه 330 - 328
[10] https://imamhussain.org/persian/islamic/12785
[11] https://dolphinmaghalat.blogspot.com/2018/08/3_24.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر