۱۳۹۷ آبان ۴, جمعه

اشکالات، خشونت در قران(2) / تفسیر موضوعی

مجید نواندیش : همانطور که گفته شد، معتقد به بررسی مجموع آیات درباره یک موضوع، نه بصورت گزینشی، می باشم. در این بخش سعی می شود بصورت اجمالی مجموع آیات مربوط به جهاد و پیکار در قران بررسی گردد.

محمد علی ایازی، از اساتید حوزه و قران پژوه است که معتقد به جهاد ابتدایی نمی باشد. وی در مقاله زیبایی [1]، به بررسی مجموع آیات موید جهاد، علی الخصوص آنان که دیگران برای تایید جهاد ابتدایی استفاده می کنند، پرداخته است. پیشنهاد می کنم این مقاله را بخوانید. ایشان در ابتدا می گوید، در فرهنگ دینی حرب یا جنگ نداریم. جهاد داریم. جهاد از ریشه جُهد به معنای تلاش، جدیت، ایستادگی و مقاومت می باشد.

ایشان تفاوت در بین سوره های مکی و مدنی درباره جهاد را می پذیرد اما این تفاوت را ماهوی نمی داند. تفاوت را ناشی از شرایط مسلمانان و روش برخورد با دشمنان می داند. در مدینه، اذن و اجازه به جهاد داده شد، چون در این دوره امکان دفاع از خود را پیدا کرده بودند. در حالیکه در مکه چنین امکانی نبود و دفاع به معنای خودکشی بود. نخستین آیه ای که مساله جهاد را مطرح کرده، آیه 39 سوره حج است:

به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده ، رخصت [ جهاد ] داده شده است ، چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند ، و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست.

در آیات مختلفی از قران معیارهای مختلفی برای جهاد تعیین شده است و در امر جهاد دعوت به رعایت اخلاق و عدالت می شود. از آن جمله می توان به آیه 190 سوره بقره اشاره کرد:
وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ
و در راه خدا ، با کسانی که با شما می جنگند ، بجنگید ، و [ لی ] از اندازه درنگذرید ، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد.

یا می توان به آیه 61 سوره انفال اشاره کرد:
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ
و اگر به صلح گراییدند ، تو [ نیز ] بدان گرای و بر خدا توکّل نما که او شنوای داناست.

اما پاره ای از آیات وجود دارند که بطور مطلق سخن از قتال با مشرکین می کنند، مانند سوره بقره آیه 193:
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّي لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ يَکُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَي الظَّالِمينَ
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه‌اى نباشد، و دين، مخصوص خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.

درباره این آیه چندین نکته وجود دارد. اولا: بعضی مفسرین فتنه را به معنای مطلق شرک و کفر دانسته اند. اینطور نیست. قران می توانست بگوید: حتی لاتکون مشرک، اما نگفته است؟ معلوم می شود که خصوصیت کاری که انجام می دادند، ناامنی می کردند و بی ثباتی برای مسلمانان فراهم می نمودند منظور بوده که بر فتنه منطبق است. دوما: در آیه بعد بقره 194 آمده است:

الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدي‏ عَلَيْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدي‏ عَلَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ
این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است ، و [ هتک ] حرمتها قصاص دارد. پس هر کس بر شما تعدّی کرد ، همان گونه که بر شما تعدّی کرده ، بر او تعدّی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است.

در این آیه دارد شیوه عمل در آیه قبل را بیان می کند. بواقع به رعایت عدالت، همچنین احتیاط و پروا و مواظبت بر عدم پیشی گرفتن از تعدی کننده توصیه می کند. قائلین به جهاد ابتدایی، یکی از آیات مهمی که به آن استناد کرده اند، سوره توبه آیه 123 می باشد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ
ای کسانی که ایمان آورده اید ، با کافرانی که مجاور شما هستند کارزار کنید ، و آنان باید در شما خشونت بیابند ، و بدانید که خدا با تقواپیشگان است.

در پاسخ ایشان می گوید کفار در قران معنایی غیر از کفر در اصطلاح فقهی دارد. کفار کسانی هستند که عناد و لجاج دارند. مسلمانان را مدام آزار می دهند. در اینحالت مسلمانان باید ایستادگی و مفاومت کنند. بعدا این آیه را دقیقتر مورد بررسی قرار خواهم داد.

ایشان، تمرکز اصلی جنگ طلبان را بر آیات سوره توبه می داند. در آیات ابتدایی که موضوع برائت است. منظور مشرکین از جهت آنکه مشرک می باشند نیست. می گوید إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ. در آیه 1 سوره توبه آمده است:
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکينَ
]این آیات] اعلام بیزاری [و عدم تعهّد] است از طرف خدا و پیامبرش نسبت به آن مشرکانی که با ایشان پیمان بسته اید.

در آیه 4 سوره توبه آمده است:
إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوکُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلي‏ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ
مگر آن مشرکانی که با آنان پیمان بسته اید ، و چیزی از [ تعهّدات خود نسبت به ] شما فروگذار نکرده ، و کسی را بر ضدّ شما پشتیبانی ننموده اند. پس پیمان اینان را تا [ پایان ] مدّتشان تمام کنید ، چرا که خدا پرهیزگاران را دوست دارد

در این آیات که می گوید این ها را بگیرید، بکشید، برائت از مشرکانی است که پیمان شکسته اند. نه به این دلیل که مشرک هستند، به این دلیل که نقض عهد کرده اند. در صدر سوره اشاره می کند که مشرکانی که با آنها عهد و پیمان بسته اند و در ذیل می گوید مگر کسانیکه بر عهد و پیمان خود وفادار بوده اند. روشن است که موضوع برائت و مقابله با کسانی است که عهد و پیمان بسته و نقض عهد کرده اند. اینگونه جنگ را ابتدایی نمی گویند. اگر کسی دشمنی و شرارت کرد، دفاع امری عقلایی است.

الف و لام المشرکین، اینجا الف و لام عهد است نه جنس. یعنی درباره مطلق همه مشرکین ما حق جهاد نداریم. در مرحله بعد برای این که مشخص کند تجویز جنگ کاملا بیانگر دفاعی بودن آن است، در آیه 13 سوره توبه می گوید:

أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ
چرا با گروهی که سوگندهای خود را شکستند و بر آن شدند که فرستاده [ خدا ] را بیرون کنند ، و آنان بودند که نخستین بار [ جنگ را ] با شما آغاز کردند ، نمی جنگید؟ آیا از آنان می ترسید؟ با اینکه اگر مؤمنید خدا سزاوارتر است که از او بترسید.

می گوید چرا پیامبر اکرم (ص) با این هایی که این گونه پیمان شکنی کردند و پیامبر را از شهر خودشان بیرون کردند مدارا می­کند؟ بنابراین آیات ذکر شده در قبل دلیل بر جهاد ابتدایی نیست و همچنین ناظر به همه مشرکان نیز نیست.

لازم به ذکر است ماجرای برائت، در زمره جهاد قرار نمی گیرد. مشرکین مذکور، تحت لوای حکومت اسلامی بوده اند و آن از نقطه نظر برخورد حکومت اسلامی با آنان قابل بررسی می شود. این مسئله تحت موضوعیت جهاد قرار نمی گیرد.

تا مسلمانان قدرت نگرفته بودند، توطئه های مشرکین، کفار و دیگران در حد اذیت و آزار بود. اما وقتی که مسلمانان قدرت گرفتند، کانون های قدرت مند، احساس خطر کرده، شروع به توطئه و یا لشکر کشی کرده اند. بدین دلیل بعد از قدرت گرفتن مسلمانان، غزوه ها و سریه های مختلفی روی داد. در سوره فتح آیه 29، این قضیه چنین توصیف شده است:

محمّد ( ص ) پیامبر خداست و کسانی که با اویند ، بر کافران ، سختگیر [ و ] با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود می بینی. فضل و خشنودی خدا را خواستارند. علامتِ [ مشخّصه ] آنان بر اثر سجود در چهره هایشان است. این صفت ایشان است در تورات ، و مَثَلِ آنها در انجیل چون کشته ای است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد ، تا از [ انبوهیِ ] آنان [ خدا ] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند ، آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است.

در آیه بالا، مسلمانان را به نهالی نورس تشبیه می کند که تازه جوانه زده است. می گفتند که قیچی کردن این نهال الان راحت است، اما زمانی که به درخت تنومندی تبدیل شد، دیگر نمی توان آن را ارّه کرد. لذا دشمنان به مسلمانان فشار می­آوردند که آنها را از بین ببرند، مسلمانان مانند آن درختی است که کشاورز شب می­خوابد و صبح می­بیند که نهالش تنومندتر شده است.

سوره ممتحنه را از نظر ترتیب نزول، نود و یکمین سوره قران کریم دانسته اند[2]. تقریبا جزء آخرین سوره های  نازل شده بر پیامبر می باشد. سوره ممتحنه درباره دوستی مؤمنان با کُفار سخن می‌گوید و به‌شدت از آن نهی می‌کند، هم در ابتداى سوره متعرض آنست، و هم در آخرش. اما در آیات 7 و 8 آن بصورت شفاف و گویا جهتگیری مسلمانان در امر جهاد را روشن می کند. در آیات 7 و 8 آمده است:

عَسَي اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ
لا يَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ
امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ ایشان را ] دشمن داشتید ، دوستی برقرار کند ، و خدا تواناست ، و خدا آمرزنده مهربان است.
] امّا ] خدا شما را از کسانی که در [ کار ] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند ، باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید ، زیرا خدا دادگران را دوست می دارد.

در این آیه خداوند می گوید دلیلی ندارد با کسانی که با شما نمی جنگند و شما را از دیارتان بیرون نمی کنند و به شما ظلم نمی کنند، با آنها بجنگید. با آنان به نیکی و عدل رفتار کنید. این آیه نشان می دهد بحث جهاد با کفار و مشرکین جهاد برای ایمان آوردن آنان نیست. موضع با یهودیان و با اهل کتاب از باب عقیده و برای مسلمان کردن آنان نبوده است. در آیه 9 این سوره آمده است:

إِنَّما يَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلي‏ إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
فقط خدا شما را از دوستی با کسانی باز می دارد که در [ کار ] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با یکدیگر همپشتی کرده اند. و هر کس آنان را به دوستی گیرد ، آنان همان ستمگرانند.

دقت کنید آیه دارای انما می باشد که انحصار را می رساند. بسیاری از مترجمان آن را تنها ترجمه کرده اند.

محمد علی ایازی درباره جنگ تبوک و برداشت جواز جهاد ابتدایی از آن می گوید پیامبر اسلام دید که دشمنان حرکت کرده اند که وارد مدینه شوند. ایشان به عنوان یک تاکتیک جنگی مرسوم، منتظر ورود آنان به منطقه مدینه نشد که کار از کار بگذرد، پیش دستی می کند و قبل از اینکه وارد شوند در مقابلشان می ایستد.

قران به صراحت می گوید که هیچ انسانی را حق نداریم بدون جهت بکشیم. در سوره مائده آیه 32 آمده است:
مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلي‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَکَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
از این روی بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را- جز به قصاص قتل ، یا [ به کیفر ] فسادی در زمین- بکشد ، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد. و هر کس کسی را زنده بدارد ، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار برای آنان آوردند ، [ با این همه ] پس از آن بسیاری از ایشان در زمین زیاده روی می کنند

پروفسور حمیدالله درباره مجموع تعداد کشته شدگان جنگ های پیامبر تحقیق کرده است و نتایج آن را در كتاب «جنگ‌های پیامبر» كه غلامرضا سعیدی آن را ترجمه كرده است، آورده كه در تمام ٩ غزوات و سریه‌های ١٠ ساله پیامبر، ١٣٢ نفر از سپاه مقابل و ١٥١ نفر از سپاه ایشان كشته شده‌اند[3]. البته شخصا درباره درستی این آمار شک دارم. تحقیق ایشان را مطالعه نکردم ولی در برداشت فعلی، تصور نمی کنم بصورت کلی استخراج این آمار بدین دقیقی حتی با ذکر رقم یکان ممکن باشد. اما بهرحال ارقام نباید خیلی فراتر از این باشد.

ملائکه سخن می گویند:
ما معتقد به جهاد ابتدایی به منظور کشورگشایی و تحمیل اسلام به افراد نیستیم. اما در صورت قدرت داشتن، مسلمانان موظفند یاریگر مظلومین باشند. همچنین برای تبلیغ و گسترش دین، می توان با طاغوت و طاغوتیان پیکار کرد. اما بدانید، امکان سوء استفاده ازین حکم در جهت باطل فراوان است. به اسم اسلام اما بکام خود. همچون آنچه عمر کرد. لذا آن را تعطیل می گردانیم و موقوف. تمام.

ملائکه بصورت غیررسمی می گویند، توقیف جهاد ابتدایی، در زمان ائمه اطهار (ع) صورت گرفته است و دلیل اصلی آن رفتار خلفای ثلاث، همچون حمله و فتح ایران بوده است.

امروزه مخالفان اسلام، با هدف جریحه دار کردن حس ناسیونالیستی و وطن پرستی ایرانیان، اخباری مبنی بر حضور بعضی امامان و ... در روند فتح ایران و اقدامات بعدی ذکر می نمایند. کارهای مسلمانان به دستور عمر بعد از فتح ایران را، عین اسلام می شمارند. مشهور علمای شیعه بر اساس احادیث ائمه اطهار (ع)، یکی از شروط اصلی جهاد ابتدایی را حضور امام معصوم می دانند. بر اساس احادیث، معتقدند در زمان غیبت، جهاد ابتدایی جایز نیست.

بنظر بنده احادیث منتج به قائل شدن این شرط و عدم جواز جهاد ابتدایی در زمان غیبت، نشان دهنده عدم رضایت پروردگار از حوادث رخ داده هنگام فتح ایران و دیگر فتوحات در زمان خلفای ثلاث بوده است و در این نشانه ای است برای خردمندان و اهل تعقل. جهاد ابتدایی در زمان رسول اکرم (ص) موقوف نبوده است. در زمان ائمه اطهار (ع) موقوف شده است.

مراجع

[1] https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-85020

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر