۱۳۹۷ آبان ۴, جمعه

اشکالات، خشونت در قران(1)

مجید نواندیش : مخالفان اسلام مدعی هستند در قران آیاتی هست که دستور به قتل و آدمکشی به اسم خداوند می دهد. آنان مدعی هستند که آیات فراوانی در قران وجود دارد که دستور به قتل کسانی که تسلیم اعراب مسلمان نمی شده اند، می دهد یا دستور به کشتن کسانی که با مسلمانان اختلاف عقیده داشته اند داده شده است. در یک مقاله هفت قسمتی به بررسی منصفانه این ادعا می پردازیم.

متاسفانه بعضی مفسران و فقها نیز، با برداشت های اشتباه از آیات قران و سیره رسول اکرم (ص) به اشاعه این اندیشه کمک کرده اند. عموما فقها نوعی از جهاد که در آن مسلمانان می توانند آغازگر جنگ باشند، بنام جهاد ابتدایی تعریف کرده اند. بعضی حتی حکم به وجوب گسترش اسلام با جهاد ابتدایی داده اند. هر چند مشهور علمای شیعه آن را مشروط به حضور معصوم دانسته اند.

شیخ طوسی در کتاب «نهایه» آورده: جنگ با همه فرقه‌های کفار به‌عنوان جهاد واجب است و اگر کفار اسلام را قبول نکردند کشته می‌شوند و فرزندانشان اسیر می‌گردند، اموالشان مصادره می‌گردند که همان فتوای شافعی است. (ص 47 که نشانگر سلطه فقه عامه است). ایشان همچنین می گوید بر امام واجب است که یا خودش یا با اعزام نیرو در هر سال یک‌بار به جنگ اقدام کند تا جهاد تعطیل نشود![13]

 بنده به دنبال نفی وجود آیات جهاد و پیکار در قران که لاجَرَم خشونت بار بنظر می رسند، نمی باشم. امروزه در باور عمومی خشونت را نکوهیده می دانند. در 1400 سال پیش چنین باور عمومی در عربستان وجود نداشته است. قران را خشیت نامه گفته اند. قران و رسول سعی کرده است روح سرکش عرب های بدوی آن زمان را رام نماید. اما معتقدم آیات جهاد در قران، در مجموع آحاد آن مربوط به جهاد دفاعی و مشروط می باشد. دفاع از خود به حکم عقل قابل قبول است. دفاع از خود می تواند خشونت بار باشد، اما کسی منکر لزوم دفاع از خود نمی باشد.

در این مقاله هفت قسمتی، ابتدا سوره توبه بدلیل داشتن سهم بسزا در آیات مورد ادعا، بررسی می شود. در ادامه، یک سری نکات مشترک در آیات مورد ادعا ذکر می شود. سپس بصورت مجمل، سعی می شود تفسیر موضوعی از آیات جهاد و پیکار در قران ارائه شود. سپس در انتها سعی می شود، بعضی آیات منتخب بصورت تک تک مورد بررسی قرار گیرد.

سوره توبه

از نظر ترتیب زمانی نزول، از آخرین سوره های قران است که از سال نهم هجرت و پیش از غزوه تبوک آغاز شده است و مربوط به زمان اوج گرفتن مسلمانان در شبه جزیره عربستان است. بخش مهمی از سوره پیرامون لغو پیمان های مسلمانان با مشرکان به دلیل نقض پیمان ها از سوی مشرکان است که به ماجرای برائت معروف است. طبق این سوره، رسول خدا موظف شد جلوی مراسم غلط و عادات زشت مشرکان را بگیرد. مکه و مراسم حج را از آلودگی های شرک و بت پرستی پاک سازد. مشرکان جزیره العرب و کسانی که با رسول خدا پیمانی نداشتند، نیز مجبور شدند تکلیف خود را از آن تاریخ به مدت چهار ماه با حکومت اسلامی روشن کنند[1].

عموما سوره توبه آیات ابتدایی را آخرین سوره نازل شده بر پیامبر می دانند. هر چند بعضی معتقدند آخرین سوره نازل شده مائده می باشد. در سوره توبه همچنین به واقعه مسجد ضرار، غزوه حنین و سرپیچی برخی از جنگ تبوک اشاره شده است.

سوره توبه دارای بسم الله الرحمن الرحیم یا آیه تسمیه نمی باشد. دلایل مختلفی گفته اند. اولا: از امیرالمومنین نقل شده است بسم الله برای امان و رحمت است ولی سوره برائت برای برداشته شدن امان، نازل شده است[2]. دوما: بعضی گفته اند این سوره در حقیقت دنبال سوره انفال است. سوره انفال در ذكر پيمانها است و اين سوره در رفع پيمانها است[3].

ثالثا، از ابن عباس روایت شده که به عثمان به عفان گفتم چرا سوره برائت با سوره انفال هر دو را در سبع طوال قرار دادید و میان آنها بسم الله ننوشتید؟
عثمان در پاسخ گفت: شيوه رسول خدا صلى اللَه عليه و آله چنان بود كه چون آيات قرآن بر او نازل مي شد يكى از نويسندگان (و كتّاب) وحى را مي خواند و بدو مي فرمود: اين آيات را در فلان سوره بگذار ... و سوره انفال از نخستين سوره‌هايى بود كه در مدينه نازل شد، و سوره برائت از آخرين سوره‌هايى بود كه در آن شهر نازل گشت، و چون داستان اين دو سوره شبيه به هم بود ما گمان كرديم كه سوره برائت دنباله سوره انفال است، و خود آن حضرت نيز تا روزى كه از دنيا رفت در اين باره چيزى نفرمود،از اين رو ما اين سوره را در ضمن «سبع طوال» قرار داديم، و ميان آن دو «بسم اللَّه» ننوشتيم و اين دو سوره را «قرينتين» (قرين يكديگر) مي خواندند[4][5].

سبع طوال، هفت سوره بلند از ابتدای قران گفته می شود. برخی دو سوره انفال و توبه را با هم یکی از هفت سوره طوال محاسبه کرده اند. در روایات آمده است اگر کسی سوره انفال و توبه را در هر ماه قرائت کند، هرگز نفاق وارد قلب او نمی‌شود و از شيعيان امام علی(ع) خواهد بود.

تصور می کنم این روایت نشان از ارتباط سوره انفال و توبه با هم دارد. معتقدم اگر دو سوره انفال و توبه با هم مرتبط باشند، باید آن ها را با هم و در مجموع نگریست.

ملائکه از جانب پروردگار در اینباره می گویند:
سوره انفال و توبه نه کاملا متصل به هم می باشند و نه بی ارتباط می باشند. علت نداشتن بسم الله الرحمن الرحیم در اول سوره، بدین دلیل نمی باشد. بعلت آیات ابتدایی سوره است که با برائت آغاز شده است. صلاح ندیدیم که سوره را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم.

چشم انداز جامع

اول اینکه باید دانست قران در اصل یک کلام شفاهی بوده است. بخشی از آیات دارای شان نزول می باشند. یکی از موارد مهم هنگام بررسی آیات، شان نزول آنها می باشد. تحت شرایط و وقایع مختلف نازل شده است. بعد قران بصورت یک کتاب واحد درآمده است. در یک کلام شفاهی، هرمنوتیک باید رعایت شود. اگر گفته می شود کافران، باید تطابق صورت گیرد و مشخص شود دقیقا منظور چه کسانی هستند؟ آیا منظور همه کافران دنیا هستند یا نه، منظور فقط کافرانی بوده اند که در جنگ و توطئه علیه پیامبر بوده اند؟ کافران مذکور دارای چه شرایطی بوده اند تا منظور و مصادیق در آینده دقیقا مشخص شود. تحت چه شرایط و وقایعی آن آیه نازل شده است تا تعمیم در شرایط مشابه صورت بگیرد. اگر قران را در اصل یک کلام شفاهی در نظر نگیریم بسیاری از اشکالات واقعا وارد است.  

هنگام نزول آیات، یک اشتراک بین الاذهانی میان پیامبر (ص) و پروردگار و ملائکه وجود داشته است که در متن موجب حذف به قرینه معنوی شده است. اگر این اشتراک بین الاذهانی در نظر گرفته نشود، فهم منظور واقعی آیات ممکن نیست. بطور مثال در آیات کلمه کافران بطور عام ذکر شده است. اما اشتراک بین الاذهانی در فهم اینکه منظور دقیقا چه کسانی هستند وجود داشته است، لذا قیدی در متن ذکر نشده است.

بعضی مفسران همچون تفسیر نور آقای قرائتی سعی کرده اند از یک آیه قران، درس هایی کلی برای همه زمان ها استخراج کنند. بعضی فقها روش کار در یک آیه قران را بسط و گسترش داده اند. سعی کرده اند از آنها احکامی کلی استخراج نمایند و این اشتباه است. بنده معتقدم در هنگام تفسیر قران، باید آیات را در باب یک موضوع جامع و بصورت یک بسته کامل دید. اگر قرار است روش های برخورد با اهل کتاب، شیوه ها و عملکردهای توصیه شده در قران استخراج گردد، لازم است که همه آیات مربوط به آن را بررسی کرد و نتیجه گیری کرد.

بحث آیات ناسخ و منسوخ در قران بسیار گسترده است. بعضی فقها علی الخصوص فقهای فرقه های تندرو اسلامی، بسیاری از آیات قران علی الخصوص آیات رحمت قران را نسخ شده با سوره توبه می دانند. این متاسفانه یک نسخ ابتذالی است. اینها بواقع دارند صفات رحمانی پروردگار را نسخ می کنند. بطور مثال می گویند سوره توبه آیه 29، روش برخورد با تمامی اهل کتاب را در تمامی زمان ها و تمامی حالات مشخص کرده است. استاد گمنام بنده بشدت منتقد این عقیده بود.


آقای فاضل لنکرانی، فرضیه نسخ پیرامون آیات جهاد را چنین شرح می دهد: می گویند اول خدا به مومنین و مسلمان ها فرمود (كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ) نساء 77 در مقابل کفار نباید دست به اسلحه ببرید؛ بعد مسئله‌ی اذن مطرح شد (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ) بعد از آن اجازه‌ی وجوب جهاد می‌دهد و آن‌هایی که با مسلمان‌ها مقاتله می‌کنند داده شد. مرحله‌ی آخر خدا فرمود(وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً) توبه 36 (وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ) بقره 191 (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ) بقره 193 می‌گویند هر مرحله‌ای ناسخ مرحله‌ی قبل بوده. ملائکه غیررسمی می گویند این باور رایج نسبت به باورهای دیگر می باشد اما باطل است.

ملائکه می گویند:
بدانید، این آیات تنها شیوه های مختلف عمل در شرایط متعدد بوده است. هیچکدام نسخ کننده قبلی نبوده اند بر خلاف تصور عموم. شیوه های عملکرد بسته به شرایط متعدد می باشد. یاد بگیرید در عملکرد بسته و محدود نباشید. همیشه امکان بهبود شیوه ها و عملکردها وجود دارد. هیچ لزومی به تقلید از متون مقدس در این باره نمی باشد. تمام.

خداوند در قران می فرماید لایحب المعتدین. معتقدم در نگاه پروردگار و ملائکه بطور کلی به خشونت و جنگ طلبی منفی می باشد. اعتراض ملائکه به پروردگار هنگام آفرینش انسان این بوده است که آیا میخواهی کسی را بیافرینی که بر روی زمین خونریزی کند؟ شما اگه به سیره سه امام اول هم نگاه کنید، در جنگ ها، بعد از آرایش نظامی و مصاف، صبر می کردند اول طرف مقابل جنگ را شروع می کردند بعد امام و اصحاب جنگ را آغاز کردند. بعضی علما در تاریخ، متاسفانه اصل در اسلام را جنگ و جهاد دانسته اند.

درباره جنگ صفین در تاریخ ذکر می کنند:
سرانجام سپاه امام(ع) در مرز روم، در شمال عراق و سوریه امروزی با سپاه شام برخورد کرد. امام(ع) مالک اشتر را به سوی آنها فرستاد و به او تاکید کرد که به هر روی نباید آغازگر جنگ باشد. با آمدن مالک، سپاه شام درگیری را آغاز کرده و دو طرف به نبرد با یکدیگر پرداختند[10][11].

درباره جنگ جمل در تاریخ آمده است:
جنگ جمل پس از آن آغاز شد که امام‌ علی(ع) یکی از سپاهیان خود از قبیله عبدالقیس را مامور کرد تا نسخه‌ای از قرآن کریم را در بین دو لشکر بلند کند و همه را به آنچه در قرآن است و به پرهیز از تفرقه دعوت کند. وی پس از آنکه دستور امام علی(ع) را انجام داد، توسط سپاه اصحاب جمل کشته شد. پس از این رخدادها امام علی(ع) جنگ را روا دانست. امام علی(ع) یاران خود را از آغاز کردن جنگ پرهیز داده بود.

محمد مهدی جعفری تاریخ پژوه و مسلط به تاریخ اسلام می گوید به هیچ وجه قائل به حذف در قرآن نیستم. به نظر من اصلا آیات قرآن ناسخ و منسوخ ندارد. بلکه به قول علامه طباطبایی تعطیل موقت حکمی است که در آیه آمده است. آن حکم در آیه ای آمده که به فرض مثال این کار را انجام بدهید و این در شرایط خاصی بوده است. شرایط عوض می شود و می گوید آن کار را انجام ندهید. اما ممکن است آن کار دوباره برگردد و حکم آن آیه دوباره سر جای خودش هست.[6]

نکته دیگر این است که پروردگار در بعضی از آیات قران، قبل از شروع جنگ و کارزار با مشرکان و کافران، تهییج کننده و تشویق کننده آنها بوده است. بواقع سعی می شده است که روحیه آنان برای جنگ که عموما هم در ضعف از نظر کثرت نیرو بسر می بردند، تقویت گردد. آیات مربوط به برتر دانستن جهاد، صواب کثیر جهاد در راه خدا و شهید شدن را می توان از جمله این آیات دانست. همچنین بعضی آیات قبل از آغاز جنگ ها سعی کرده، مسلمانان را به قتال و پیکار با دشمنان ترغیب کند. بعضی آیات آموزشی است، قبل از شروع جنگ، شیوه جنگیدن و شمشیرزنی به مسلمانان می آموزد که از آن جمله می توان به آیه 12 سوره انفال اشاره کرد که بعدا به آن می پردازیم.

اعراب در آن زمان دارای روحیه بسیار خشنی بوده اند. آنان قبل از اسلام، در جنگ ها، کشته شدگان را مُثله می کرده اند. یعنی یعنی گوش یا بینی آنها یا دیگر اعضاء را می بریده اند. مانند آنچه که وحشی با جناب حمزه کرد. شما به میزان خشونت صورت گرفته در محکمات واقعه عاشورا نظاره کنید، شهید کردن کودک صغیر، تاختن بر بدن شهدا و .... همچنین خشونت و مجازات هایی که در تاریخ ذکر کرده اند، که مختار ثقفی درباره قاتلان و مجرمان واقعه کربلا روایت کرده اند، روا داشت. 

این وقایع و میزان خشونت آن ها برای ما انسان های امروزی عجیب و غیر قابل تحمل می نماید. انسان امروزی نسبت به آن زمان نازک نارنجی تر، دارای روحیه لطیف تر شده است. نتیجه این است که اعراب بدوی در محیط بیابانی عربستان واقعا روحیه بسیار خشنی داشته اند. این موضوع به اسلام هم مرتبط نبوده است.

بعضی آیات تهدید جدی برای رام کردن روح سرکش اعراب بدوی می باشد. در نهایت آنطور که بررسی های تاریخی بنده با وجود محدودیت ها نشان می دهد کسی در نهایت کشته نشده است که از آن جمله می توان به ماجرای برائت و سوره توبه آیه 5 اشاره نمود. واقعیت این است که برای اعراب بدوی، با روحیه خشن آن زمان، زبان تهدید و ارعاب شدید ( تهدید به پیکار، قتل) موثرتر و جواب گوتر نسبت به زبان تشویق بوده است. ملائکه کاملا جمله پیشین را تصدیق می کنند. بیشتر زبان زور را متوجه می شده اند. اما امروزه این زبان و روش تهدید و ارعاب موثر نیست. باعث دور شدن قلوب نسبت به حق می گردد و لذا امروزه این روش پاسخگو نمی باشد. امروزه باید با زبان تشویق سخن گفت.

در مقابل منتقدان اسلام، هم در ارائه آیات ادعایی اشان، شیطنت هایی کرده اند. آنان قتال را به معنای کشتار ترجمه کرده اند. در حالیکه معنای اصلی قتال طبق کتب لغت، پیکار، جنگ می باشد[7]. از دیگر شیطنت ها این می باشد که قران یک کلام پیوسته است. بعضا آیات به آیات قبل و بعد ارتباط دارند. بین آیات اتصال وجود دارد. اما منتقدان اسلام، تقطیع انجام داده اند. صرفا آیه مناسب برای القای منظور خود را تقطیع نموده و آن را ارائه نموده اند.

ملائکه بطور کلی با تقطیع مخالف هستند و آن را روشی می دانند که برای مکر و فریب خواننده می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

آیا قتال به معنای کشتار می باشد؟ مرجع [8] با رد این ادعا، معنای القِتَالُ را با استفاده از فرهنگ لغات چنین آورده است: المحاربة، و یدلّ على قتل فی استمرار بمقتضى صیغة المفاعلة و الفعال‏. (قتال: محاربه، کارزار، جنگ، و دلالت می‌کند بر قتل در صورت استمرار به اقتضای صیغه مفاعله و فعال ). همچنین آقای مطهری می گوید قتال از باب مفاعله و فعال است، ناظر به طرفین می‌باشد و کوشش در کشتن کسی است که سعی در کشتن او دارد[9].

بطور کلی آیات جنگ با کفار به دو دسته تقسیم می شوند: اول آیاتی که قید و شرط جنگ در آنها ذکر شده است و اصطلاحا مقیده هستند. دوم آیاتی که به طور مطلق آمده و قید شرطی در آنها نیست که مطلقه می نامند.


بررسی مجمل نظرات اندیشمندان

دکتر سروش در ویدیویی می گوید، قران وقتی می گوید کافران، منظور براندازان است، کسانیکه می خواهند این جنبش را خاموش کنند. یهودیان هم به پای مسلمانان پیچیدند. دو دسته آیات داریم: بعضی آیات کنشی، بعضی واکنشی هستند. سوره توبه آیات جهاد عموما واکنشی هستند. واکنش ها همه Context Bounded و وابسته به محتوا هستند. نیاز به بررسی، تفسیر و توجیه دارند. تقلیدی نیستند، با توجه به زمان خود مشخص می شوند.

آقای صالحی نجف آبادی مجتهد، تاریخ پژوه و نویسنده در 73 جلسه درسی، به نفی جهاد ابتدایی در اسلام به تفاوت اقوال فقها با آنچه در قران و سیره نبوی است، پرداخت و با اصل قرار دادن صلح بین مسلمانان با سایر دول به توجیه دفاعی بودن جنگ های پیامبر اسلام (ص) همت گماشت[12].

به نظر شهید مطهری، آیات جهاد، ناسخ و منسوخ نیستند و استدلال به مطلقات آیات جهاد برای اثبات اصل بودن جنگ در اسلام، از قوت برخوردار نیست؛ زیرا اولاً اسلوب آیات، قضیه را در زمان معین مطرح می‌کند و بررسی تاریخی همان زمان معین، نکات زیادی را می‌نمایاند. ثانیاً آیات مطلق باید با توجه به آیات مقید جهاد، قید زده شوند و آیاتی که در ظاهر افاده عموم می‌کنند به وسیله آیات دیگر تخصیص بخورند و ثالثاً قتال که از باب مفاعله و فعال است، ناظر به طرفین می‌باشد و کوشش در کشتن کسی است که سعی در کشتن او دارد[9].

مراجع
[2] حاکم نیشابوری، مستدرک،ج2 ،ص330
[3] https://article.tebyan.net/183583
[4] ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‌11، ص5 و 6
[8] http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=9&AYID=123
[9]  برزنونی، 1384: 107 و 116
[10] رسول جعفریان، اطلس شیعه، ص ۲۷۶
[13] http://www.meisami.net/cheshm/Cheshm/Cheshm/ch65/ch65-23.htm

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر